افسردگی و تنهایی دو کلمه ای هستند که ما اصلا دوست نداریم آنها را بشنویم، چون تنها حسی که به ما منتقل می کنند احساس ناراحتی است. همه ما در دوره هایی از زندگی مان احساس تنهایی و افسردگی کرده ایم؛ برای همین وقتی با این کلمات مواجه می شویم به خوبی می توانیم همذات پنداری کنیم. ولی نکته ای که خیلی ها از آن بی خبرند این است که این دو کلمه واقعا چقدر به هم مرتبطند؟
برای فهمیدن ارتباط این دو مفهوم با هم و تاثیراتشان روی یکدیگر، بهتر است اول هر کدام از این کلمات را به طور جداگانه بررسی کنیم.
تنهایی چیست؟
“تنهایی” کلمه ایست که اکثر افراد با آن آشنا هستند. با اینکه معمولا تنهایی به معنی این است که هیچ کسی دور و برتان نباشد، اما مواردی هم اتفاق می افتد که شما حتی وقتی در جمع هستید یا اطرافتان افرادی باشند که می شناسید و دوستشان دارید ولی باز هم احساس تنهایی کنید.
کلمه تنهایی، بیشتر از اینکه به انزوای فیزیکی و تنها ماندن جسمی اشاره داشته باشد، احساس تنهایی را توصیف می کند. این احساس ممکن است به این دلیل به وجود بیاید که حس کنید اطرافیانتان نمی توانند شما را درک کنند یا نمی توانید کسی را پیدا کنید که شما را بفهمد.
تحقیقات نشان می دهند که تنهایی هم به عنوان یک علامت افسردگی و هم پیش بینی کننده افسردگی عمل می کند. بنابراین توجه به این احساس بلافاصله بعد از بروز آن می تواند در کاهش علائم افسردگی مفید باشد. با اینکه احساس تنهایی از نظر روانشناسی یک اختلال محسوب نمی شود؛ اما خیلی ها برای کاهش احساس تنهایی شان تحت درمان قرار می گیرند.
این درمان ها ممکن است شامل یادگیری نحوه ایجاد ارتباط قوی تر با دیگران، برقراری ارتباط موثرتر و حتی یاد گرفتن نحوه دید مثبت به خود باشند، چون خیلی ها در واکنش به احساس تنهایی شان و یا به دلیل احساس ناامنی، خودشان را از شرکت در تجمعات و محافل اجتماعی محروم می کنند.
اغلب اوقات افسردگی و تنهایی در هم تنیده می شوند. اینکه اول مرغ بوده یا تخم مرغ دقیقا مشخص نیست؛ اما خیلی هم اهمیت ندارد. درباره افسردگی و تنهایی هم به همین شکل است. وجود یکی می تواند نشانه دیگری باشد. تنهایی می تواند باعث ایجاد احساس افسردگی شود و افسردگی هم می تواند احساس تنهایی و انزوا ایجاد کند.
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!
با بدتر شدن اختلال افسردگی، احساس تنهایی بیشتر می شود و با افزایش تنهایی هم علائم افسردگی افزایش می یابد. با اینکه خارج شدن از این حلقه غیر ممکن است؛ اما درمان یکی از این دو به درمان دیگری هم کمک می کند و لزوما برای درمان هر دوی این موارد نیازی به استفاده از روش های شدیدتر و قوی تر نیست.
احساس تنهایی اغلب اوقات به عنوان یک تابو شناخته می شود و خیلی ها تصور می کنند کسانی که احساس تنهایی دارند افرادی با کمبودهای عاطفی و یا شکست خورده هستند. در حالی که اینطور نیست؛ همه ما در زندگی مان احساس تنهایی را تجربه می کنیم.
افسردگی چیست؟
افسردگی معمولاً با احساس ناامیدی، پوچی، بی علاقگی و در بعضی موارد غم و اندوه همراه با تغییر در وزن (کاهش یا افزایش)، اختلال در خواب و افزایش تحریک پذیری، عصبانیت یا گیجی بروز می کند. این علائم ممکن است همگی با هم و یکدفعه ظاهر شوند و یا به طور جداگانه خودشان را نشان بدهند. با گذشت زمان علائم افسردگی به جایی می رسند که عملکرد طبیعی فرد در زندگی اش را غیر ممکن می کنند و بنابراین فرد باید تحت درمان قرار بگیرد.
روش شکستن چرخه تنهایی و افسردگی
احساس تنهایی و افسردگی، هر دو منزوی کننده هستند. ممکن است دلتان بخواهد این احساسات را از همه پنهان کنید و مدام تنها باشید؛ اما این کار به جای اینکه فایده داشتن باشد، چرخه تنهایی و افسردگی را طولانی تر می کند. ساده ترین راه برای شکستن این چرخه، متوقف کردن آن قبل از شروع است.
شما می توانید در زندگی روزمره تان فعالیت هایی را بگنجانید که جلوی بروز چرخه افسردگی و تنهایی را می گیرند. اما حتی اگر وسط این چرخه گیر بیفتید، باز هم می توانید از آن خلاصی پیدا کنید.
ما اینجا چند راهکار موثر برای شکستن چرخه افسردگی و تنهایی در اختیارتان می گذاریم:
1-در دنیای واقعی با دیگران ارتباط برقرار کنید
“دوست” شدن با دیگران در شبکه های اجتماعی مختلف به معنی دوستی معنادار با یک شخص نیست. صادقانه اش این است که ما نمی توانیم با 100 نفر آدم مختلف دوست صمیمی باشیم. بهتر است به جای اینکه در شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی دنبال دوست بگردید، دنبال برقرار ارتباطات خوب و سالم در “زندگی واقعی” باشید.
وقتی در دنیای واقعی دوستان خوبی داشته باشید می توانید در مواقعی که احساس تنهایی و افسردگی می کنید روی آنها حساب کنید و از آنها کمک بخواهید. چنین دوستانی به شما کمک می کنند تا از پس احساسات ناخوشایندی مثل تنهایی و افسردگی بربیایید و دوباره روبراه شوید.
2-یادتان باشد که عقل سالم در بدن سالم است
تحقیقات نشان می دهد که سبک زندگی افراد روی احتمال ابتلای آنها به افسردگی تاثیر می گذارد. هر چه رژیم غذایی سالم تری داشته باشید، بیشتر ورزش کنید و از مراقبه و مدیتیش بهره بگیرید، احتمال اینکه به افسردگی مبتلا شوید هم کمتر می شود. لازم نیست کار خیلی سختی انجام بدهید؛ حتی با انجام تغییرات کوچکی مثل کم کردن مصرف کافئین و 3 روز در هفته ورزش 20 دقیقه می توانید جلوی افسردگی را بگیرید.
3-حیوان خانگی داشته باشید
حیوان درمانی یا پت تراپی الان بیش از هر زمان دیگری برای درمان اختلالاتی مثل اضطراب و افسردگی مورد توجه قرار گرفته است. مراقبت و نگهداری از یک حیوان خانگی باعث کاهش احساس تنهایی و انزوا در شما می شود و احساس هدفمندی به شما می دهد.
4-دنبال کمک باشید
از آنجایی که یکی از درمان های افسردگی و تنهایی گفتگو درمانی است، خدمات آنلاین یا حضوری می توانند به درمان علائم اختلال افسردگی و از جمله تنهایی کمک کنند. با اینکه درمان حضوری برای مبتلایان به افسردگی بسیار مفید است؛ اما خدمات آنلاین هم مزایای خودش را دارد. گفتگو درمانی آنلاین شامل گفتگو درباره علائم بیماری، گزینه های موجود برای درمان و کار با یک درمانگر است. به این ترتیب بدون اینکه از خانه بیرون بروید می توانید در خانه و به راحتی روند درمانتان را پیگیری کنید.
5-به جلو حرکت کنید
با اینکه افسردگی و تنهایی هر دو می توانند در شما احساس انزوا، عصبی بودن و ناراحتی ایجاد کنند؛ اما هر دوی این موارد قابل درمان هستند. بیش از نیمی از افراد مبتلا به افسردگی و تنهایی که تحت درمان قرمان می گیرند معالجه می شوند.
شما هم می توانید از طریق درمان های موثری مثل یادگیری دوست داشتن خود، خودمراقبتی و درک بهتر و جامع تر از افسردگی و علائمش به سمت بهبودی پیش بروید. یادتان باشد این مشکلی نیست که حل نشود و مراجعه به روانپزشک حتما می تواند به شما کمک کند.
سوالات متداول درباره افسردگی و تنهایی
تنهایی چه بلایی سر فرد می آورد؟
افراد تنها درشکستن چرخه انزوا و تنهایی با مشکل مواجه می شوند. اگر دچار احساس تنهایی شده اید باید دست بکار شوید و این مشکل را برطرف کنید. تنهایی روی ذهن و بدن تاثیر منفی می گذارد و ممکن است به افسردگی منجر شود. علاوه بر این حتی احساس تنهایی ممکن است حتی فرد را در معرض ابتلا به یک بیماری مزمن هم قرار بدهد.
یادتان باشد تنهایی با درون گرایی فرق دارد. تنهایی انتخاب خود فرد نیست؛ در حالیکه شخص درون گرا خودش می خواهد تنها باشد و مشکلی هم با این قضیه ندارد. احساس تنهایی وقتیست که شما حتی در جمع هم احساس خوشحالی نمی کند و فکر می کنید آدم تنهایی هستید. در چنین شرایطی نمی توانید با دیگران ارتباط بگیرید و حتی ممکن است فکر کنید بقیه می خواهند به شما آسیب بزنند.
15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد طبق جدیدترین تحقیقات روز دنیا
در صورت عدم درمان، احساس تنهایی می تواند به مسائل شدید روانی منجر شود. به همین دلیل است که حتما باید از یک روانپزشک یا مشاور کمک بگیرید و دنبال درمان این مشکل باشید.
آیا واقعا کسی می تواند از احساس تنهایی بمیرد؟
علائم تنهایی عبارتند از: کندی یا کمبود انرژی، مشکل تمرکز، بدن درد، بیمار شدن های مکرر، سوء مصرف مواد مخدر، دشواری در خواب و احساس بی ارزشی یا ناامیدی. با اینکه خود احساس تنهایی مستقیما کشنده نیست؛ اما خطر مرگ و میر در افراد را افزایش می دهد و می تواند به سلامتی شما آسیب برساند، به طوری که محققان آسیب احساس تنهایی را با کشیدن 15 نخ سیگار در طول روز برابر می دانند.
از این گذشته، احتمال مرگ زودرس در افرادی که احساس تنهایی می کنند نسبت به افراد عادی 50% بیشتر است. با این حال روش هایی وجود دارد که باعث می شود تنهایی به سلامتی شما آسیب نرساند. اگر احساس تنهایی می کنید با دوستان قدیمی تان که مدتهاست آنها را ندیده اید تماس بگیرید. در کلاس ها و فعالیت هایی که از آنها لذت می برید ثبت نام کنید، به گروه پشتیبانی ملحق شوید و یا با یک درمانگر متخصص صحبت کنید.
انجام این کار می تواند از تبدیل شدن تنهایی به افسردگی جلوگیری کند. عضویت در سازمان های داوطلبانه، بودن در کنار حیوانات یا خریدن یک حیوان خانگی برای همراهی شما و یا گفتگوی آنلاین با دیگران از دیگر راه های درمان تنهایی به شمار می رود. اگر به اختلال اضطراب اجتماعی دچار باشید انجام این روش ها برای درمان احساس تنهایی برایتان سخت و طاقت فرسا خواهد بود. بنابراین در صورت ابتلا به این اختلال اول باید آن را درمان کنید.
آیا استرس باعث تنهایی می شود؟
تحقیقات نشان می دهند افرادی که درجه تنهایی بالاتری نسبت به دیگران دارند بیشتر تحت تأثیر استرس قرار می گیرند. در واقع هورمون های استرس زا که با افسردگی مرتبط هستند بیشتر در این افراد ترشح می شوند. وقتی فردی دچار استرس می شود، ممکن است از نظر اجتماعی منزوی شود.
اگر به هر دلیلی از حمایت درست و خوبی برخوردار نشوید، ممکن است دچار احساس تنهایی شوید. استرس باعث می شود احساس کنید روی عواطفتان کنترل ندارید و همین مساله شما را از رسیدن به کمک بازدارد. پس یادتان باشد اگر فکر می کنید نمی توانید از پس احساس تنهایی بربیایید هیچ مشکلی نیست که با یک روانشناس یا روانپزشک متخصص صحبت کنید و از او کمک بگیرید.
تنهایی چطور باعث مرگ می شود؟
انسانها به طور ذاتی موجوداتی اجتماعی هستند. ما از طریق برقراری ارتباط با دیگران رشد می کنیم و پرورش می یابیم. فقدان ارتباطات انسانی می تواند برای سلامت عاطفی و ذهنی ما مضر باشد. تحقیقات نشان می دهد که تنهایی روی سیستم ایمنی بدن تاثیر منفی می گذارد. این مساله باعث ابتلای فرد به بیماری های مختلف می شود و اگر به آلزایمر مبتلا باشد آن را تشدید می کند. به همین دلیل است که داشتن ارتباطات اجتماعی با دیگران اهمیت زیادی دارد.
موثرترین روش برای رسیدن به مثبت اندیشی و حذف افکار منفی در زندگی
آیا تنهایی می تواند شخصیت فرد را تغییر بدهد؟
تنهایی می تواند نگرش و دیدگاه فرد نسبت به جهان را تغییر بدهد و همین مساله باعث می شود که او احساس ناامیدی کند. شخصیت شما چیزیست که با آن متولد شده اید؛ اما عوامل خارجی می توانند روی سلامت روح و روانتان تاثیر بگذارند. تنهایی یکی از این عوامل خارجی است که می تواند به شدت سلامتی شما را تحت تاثیر قرار بدهد. با اینکه تنهایی نمی تواند شخصیت شما را از پایه و اساس عوض کند و تغییر بدهد؛ اما می تواند احساستان نسبت به خودتان را منفی و بد کند.
آیا تنها بودن کار درست و خوبیست؟
شاید تعجب کنید اما تنهایی در برخی مواقع می تواند شما را ریکاوری و بازیابی کند. یادتان باشد تنهایی و انزوای اجتماعی دو مقوله متفاوت از هم هستند. شما می توانید گاهی اوقات برای خودمراقبتی و به آرامش رسیدن و یا برای تعامل بخشیدن به روابط خودتان و عزیزانتان تنها بمانید.
گذراندن لحظاتی در تنهایی نه تنها مضر نیست بلکه کار خیلی سالم و درستی هم است. اگر درون گرا هستید، احتمالا انتخابتان این است که تنها باشید تا بتوانید خودتان را ریکاوری کنید. با این حال همانطور که قبلا هم گفتیم، انتخاب تنهایی با احساس تنهایی کاملا فرق می کنند. خیلی از ما در مواقعی دلمان می خواهد تنها باشیم و به خودمان و مسائل روزمره مان فکر کنیم. این مساله اصلا مشکلی ایجاد نمی کند. به همان اندازه که داشتن ارتباط با دیگران لازم است، انتخاب مواقعی برای تنها بودن و بازیابی ذهن و روح هم ضروری است.
تنهایی چه بلایی سر ذهن می آورد؟
الان دیگر کاملا متوجه شده اید که تنهایی ذهن شما را تحت تاثیر قرار می دهد. تنهایی می تواند علائم افسردگی را بدتر کند یا احساس ناامیدی در شما به وجود بیاورد. هرچه مدت زمان این انزوا و تنهایی بیشتر شود، افسردگی هم شدیدتر می شود. درست به همین دلیل است که باید خودتان را تحت فشار قرار بدهید و با افرادی که دوستشان دارید و فکر می کنید شما را می فهمند ارتباط برقرار کنید.
این کار همیشه خیلی آسان و راحت نیست؛ ولی برای شروع می توانید با یکی از دوستانتان تماس بگیرید و حرف بزنید. این قدم های کوچک باعث کاهش احساس تنهایی در شما می شوند. اگر با احساس تنهایی دست و پنجه نرم می کنید مراجعه به مشاور یا روانشناس می تواند به شما کمک کند. حتی گفتگوهای آنلاین با مشاوران هم سودمند هستند.
علت اصلی احساس تنهایی چیست؟
یکی از دلایل اصلی تنهایی انزوای اجتماعی است. شما به هر دلیلی ممکن است احساس کنید که حتی وقتی در جمع و در کنار دیگران هستید تنهایید و این باعث می شود حس کنید در زندگی تان کسی را ندارید که شما را بفهمد. دلیل دیگر تنهایی وجود یک اختلال روانی است. کسی که دچار تنهایی می شود ممکن است به یک اختلال روانی مبتلا شده باشد یا دچار اختلالات مصرف مواد باشد. بنابراین اگر افسردگی دارید یا اگر دچار سوء مصرف مواد مخدر شده اید حتما باید به روانپزشک مراجعه کنید.
از کجا بفهمم تنها هستم؟
چند روش وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید بفهمید تنها هستید یا نه. یکی اینکه احساس افسردگی کنید. تنهایی و افسردگی دست به دست هم می دهند و برای شما ناراحتی به وجود می آورند. از آنجایی که آنجا که انسان ها به طور کلی دوست دارند با یکدیگر تعامل داشته باشند، این احساسات برخلاف احساسات طبیعی شان است و باعث آزارشان می شود.
علاوه بر این فردی که دچار تنهایی شده ممکن است اختلالاتی مثل سوء مصرف مواد مخدر، اختلالات خوردن و سایر مشکلات مربوط به سلامتی را هم تجربه کند. اگر تشخیص داده اید که تنها هستید، تمام تلاشتان را بکنید تا با دیگران ارتباط برقرار کنید، با یک درمانگر صحبت کنید و یا کسی را پیدا کنید که بتوانید به راحتی از او کمک بخواهید.
چرا بعد از ازدواجم احساس تنهایی می کنم؟
برخی افراد بعد از ازدواجشان دچار احساس تنهایی می شوند، چون اساسا ازدواج با زندگی قبلی شان متفاوت است. شریک زندگی شما ممکن است مجبور باشد ساعت های زیادی خارج از منزل باشد و کار کند. همین مساله می تواند روی کیفیت و میزان برقراری ارتباطات شما تاثیر منفی بگذارد.
یادتان باشد که احساس تنهایی برای همه ما اتفاق می افتد و هر کسی آن را تجربه می کند. اگر احساس می کنید مدتهاست دچار این حس شده اید، ابتدا با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید که چه احساسی دارید. شاید لازم باشد به روانشناس مراجعه کنید و تحت درمان قرار بگیرید. از این موضوع نترسید. تنهایی شما قرار نیست به سایر اختلالات روانی منجر شود. همه بیماری های روانی یکسان نیستند، بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد از این بترسید که به خاطر تنها بودن به بیماری های روانی دیگر مبتلا شوید.
اما این امکان هم وجود دارد که در صورت نادیده گرفتن این احساس و عدم درمان آن به اختلالاتی مثل سوء مصرف مواد مخدر یا سایر بیماری های روانی مبتلا شوید. پس اولین قدم برای مقابله با تنهایی، پیگیری روش های درمان آن در اسرع وقت است.
سالمندان چطور باید جلوی احساس تنهایی را بگیرند؟
افراد مسن و سالمند هم مثل هر فرد دیگری باید مراقب سلامت روح و روانشان باشند تا احساس تنهایی نکنند. بهترین راه برای این کار این است که تا جایی که می توانند اجتماعی باشند. آنها می توانند با همسن و سال هایشان گروه داشته باشند یا از طریق شبکه های اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنند.
اگر سالمند هستید و احساس تنهایی می کنید بهتر است به درمانگر مراجعه کنید تا جلوی بروز بیماری های روانی احتمالی را بگیرید. حتی در افراد مسن هم احتمال بروز اختلالات در مصرف مواد وجود دارد، مخصوصا اگر داروهای مخدری که پزشک برایشان تجویز کرده تعدادشان زیاد باشد.
چه عواملی بیشترین تاثیر را در ایجاد یک زندگی شاد و رضایتبخش دارند؟
عواملی که به زندگی شاد و رضایت بخش کمک می کنند شامل اجتماعی بودن، پول، فرهنگ درست، خلق و خوی خوب و مثبت نگری می شوند. حفظ این همه این چیزها ممکن است سخت باشد؛ بنابراین ممکن است برخی افراد به خصوص در زمینه های مربوط به سلامت روان دچار مشکل شوند. برای اینکه احساس خوشبختی کنید می توانید مطالب مربوط در این زمینه را مطالعه کنید یا از یک روانشناس کمک بگیرید.
چطور جلوی تنهایی را بگیریم؟
هر زمان که احساس کردین تنهایی تان شما را به سمت افسردگی می برد باید این روند را معکوس کنید. یکی از بهترین راه ها برای خلاصی از احساس تنهایی، اجتماعی شدن است. تا جایی که ممکن است خودتان را منزوی نکنید، با دوستانتان تماس بگیرید و با آنها بیرون بروید. مهمان دعوت کنید یا به مهمانی بروید، در فعالیت های اجتماعی مختلف شرکت کنید و سعی کنید دایره ارتباطاتتان با دیگران را گسترش بدهید.
اگر در خانواده تان سابقه ابتلا به بیماری های روانی دارید، هر از گاهی خودتان را از نظر روانی چکاپ کنید تا مطمئن شوید دچار مشکل نشده اید. هر زمان که احساس کردید به کمک نیاز دارید، به خصوص اگر افکار خودکشی سراغتان آمد حتما باید از یک روانشناس یا روانپزشک کمک بگیرید.
من سالهاست هم تنهام هم افسرده و روز به روز بیشتر احساس تنهایی میکنم مخصوصا اینکه هر لحظه بر درد و رنجم اضافه میشه و خواهر و برادرم رو‌میبینم که میبینن وضعیت انزوای منو و هیچ وقت حتی یه همراهی کوچک یا یه حال خوب به آدم منتقل نمیکنن و ذره ای کمک عاطفی از اونها دریافت نمیکنم .و این باعث شد که از نزدیکان ناامید بشم و غریبه ها که جای خود دارند انتظار ی ازشون نیست…بد دنیایی شده همیشه تنها بدون حامی بدون مشاور بدون یک همراهی ساده بدون یک دست باید سر کرد
سلام دوست من. منم مثل تو خیلی تنهام. نه مادر دارم نه پدر. خواهر و برادر دارم ولی فقط دردمو بیشتر میکنن. باید و باید و باید به خودت بگی که بلند شو اگه میتونی بزن بیرون تا برا یه لحظه هوات عوض شه. خودتو نه بالاتر و نه پائین تر از دیگران فرض نکن. فقط دلت پاک باشه و اول به خودت بعد اگه تونستی به دیگران محبت بلاعوض کن.
تنها نیستی. خیلی ها اینطورن. زنگ بزنن با دوستای قبلیت به یه بهانه ای تلفنی حرف بزن. بعد از صحبت کردن و شنیدن صداشون حس بهتری بهت دست می ده. اگه از نزدیکم بتونی ببینی شون و حرف بزنی که چه بهتر.
خواهر برادر من نه تنها کمکی نمی کنن که خودشون بخش مهمی از دلیل تنهایی منن. والدین بیمار (روانی) دارم و به خاطر رفتارهای ناسالم (مخصوصا مادره) از بچگی تا الان …همه مون آسیب دیده و غیرهمدلیم. فقط من بین شون یه کم خودشناسی کردم و طبیعیه که وقتی سعی می کنم تو مسیر نرمال بودن قدم بردارم، از بیمارها بهتره فاصله بگیرم.
منم حس می کنم تو کل جهان تنهام.
ولی امیدمو حفظ می کنم. این روزا بیرون رفتن حس خوبی می ده. مردم مهربون تر و همدل تر از همیشه ن.
من تنها زنده گی میکنم بعصی اوقات درک بر ابن دارم که ناحق در این شهر که مثل دهات است امدم خیلی زجر میکشم ولی چاره چیست امید بر آینده دارم اینکه آینده اپ بهتر خواهد بود یا بدتر در این مورد نمیدانم سایه تاریکی شب وقتی میبینم در این شهر هیچ سر و صدای نیست مثل شهر قبلی بنا بسیار سخت تمام می‌شود ولی چاره جز تحمل ندارم از شما در مورد میخواهم نظر بدهید
دیدگاه من این است که باید مبارزه کرد و فقط توکل بر الله ج باید کرد تا خود را را برای مقابله با مشاکل آماده کنیم در این شکی نیست که بسیار غیر قابل تحمل است ولی بهتر است در مبارزه علیه تنهایی و افسرده گی پیشگام باشیم در غیر آن فقط مرده گان متحرک خواهیم بود و هیچ از دست ما ساخته نخواهد بود