چگونه خود را باور داشته باشیم؟ (10 ترفند ساده)
با خواندن جمله زیر چه چیزی به ذهن تان خطور می کند؟ ” شما می توانید صاحب یک میلیارد دلار شوید”
ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
- بدست آوردن چنین پولی فقط برای افراد باهوش / ریسک پذیر/ پول دوست (یا هر صفت دیگری که در شما وجود ندارد) ممکن است
- به هیچ وجه نمی توانم در طول زندگی ام چنین مبلغی را بدست آورم
- کاش می توانستم، اما با توجه به وضعیتم …
- این فقط درحد یک جمله انگیزشی است.
شاید هم صدایی از درونتان بگوید، “البته، من می توانم این کار را انجام دهم”.
توی این پک فوق العاده، اعتماد به نفس و هنر نه گفتن رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! با اعتماد به نفست توی هر جمعی بدرخش اونم فقط توی 2 هفته!
در چنین موقعیتی انسان ها معمولا دو نوع بازخورد نشان می دهند.
استقبال: فکر کردن به یک هدف بزرگ به طور مستقیم تعیین می کند که شما برای رسیدن به آن چقدر تلاش می کنید.
عدم استقبال: شما می توانید این باور را در خود پرورش دهید که برای رسیدن به هدف های بزرگ محدودیت دارید. در این مقاله، دلایل عدم باور به خود و راه های تغییر چنین طرز فکری را یاد خواهیم گرفت.
چگونه به خود ایمان/باور داشته باشیم؟
فهرست مطالب
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!
چرا به خود ایمان/باور نداریم؟ 1- تربیت: 2- جامعه: 3- شکست های گذشته: 4- گفتگوهای درونی: 5- ترس از شکست: چگونه خود را باور کنیم: 1- قدم اول را بردارید: هر چند کوچک 2- باورهای محدود کننده خود را شناسایی و یادداشت کنید 3- یک سیستم بسازید 4- با افرادی که به خود باور دارند ارتباط برقرار کنید 5- باور به رشد را در خود توسعه دهید 6- برای یادگیری مهارت های لازم وقت بگذارید 7- ناشناخته ها را کاوش کنید 8- برای خود مربی پیدا کنید 9- اهداف قابل دستیابی تعیین کنید 10- از روش ظرف کوکی استفاده کنید نتیجه گیری |
چرا به خود باور نداریم؟
1- تربیت
قصد بی احترامی به پدر و مادر ها را نداریم، اما به هرحال والدین اعتقادات محدود کننده خود را دارند. اگرچه تمام تلاش خود را برای ایجاد اعتماد به نفس و تشویق فرزندان خود انجام می دهند، اما اعمال، گفتار و رفتار آنها بر نحوه تفکر کودک تأثیر می گذارد.
تحقیقات مختلف نشان می دهند که بخشی از طرز فکر کودک بر اساس نحوه رفتار والدین با او شکل می گیرد و برخی از این تفکرات تا آخر عمر از بین نمی روند.
به عنوان مثال، وقتی والدین به کودک خردسال خود توضیح می دهند که توانایی تهیه ماشین گران قیمت را ندارند، کودک باور می کند که دستیابی به چنین تجملاتی حتی در آینده نیز از عهده او خارج است. والدین دروغ نمی گویند. آنها در نهایت صداقت شرایط خود را توضیح دادند، اما کودک تصور می کند که با این حد و مرزها محدود شده است.
2- جامعه
جامعه نیزعلاقه چندانی به ترویج اعتماد به نفس در افراد ندارد. مدارس، والدین، بزرگترها و بسیاری دیگر این پیام را به شما می دهند که اهداف بزرگتر متعلق به افراد خارق العاده و خاص هستند.
ممکن است بگویید: اما مدارس دانش آموزان را تشویق می کنند تا نهایت تلاش خود را انجام دهند. متوجه صحبت شما هستم. من نمی گویم مدارس كودكان را از دنبال کردن اهداف بزرگ منصرف می كنند. اما کاری که جامعه انجام می دهد این است که دانش آموزان را به دستیابی به اهداف سنتی هدایت می کند- نمره خوب، ورود به دانشگاه، پیدا کردن شغل مناسب، ازدواج و خرید خانه. در نتیجه وقتی کودکان به بزرگسالی می رسند بر این باورند که چنین اهدافی معیارهستند و برای رسیدن به آنها شب و روز زحمت می کشند حتی اگر راضی نباشند.
این عدم رضایت باعث می شود به جای اینکه بیشترین تلاش ممکن را انجام دهند، تلاش چندانی نکنند و ناکام بمانند. در این شرایط آنها احساس می کنند که مهارت لازم برای رسیدن به اهدافی که می خواهند را ندارند. عدم خودباوری و اعتماد به نفس در نهایت به نتایج ضعیف منجر می شود.
3- شکست های گذشته
مغز انسان قوی ترین ابزار یادگیری است. نوزادی که تازه متولد شده و هیچ زبانی را نمی فهمد از طریق یادگیری موفق به صحبت کردن می شود. آیا می توانید یک زبان جدید را فقط با گوش دادن به کلمات آن یاد بگیرید بدون اینکه بدانید معنی آنها چیست؟ برای انجام این کار قطعا به یک کتاب یا مترجم شناخته شده نیاز دارید که به شما کمک کند واژگان را درک کنید. با این بوجود یک نوزاد بدون چنین کمکی به چنین شاهکاری دست می یابد. این قدرت مغز است.
مغز شما از تجربیات شما می آموزد حتی اگر نخواهید. وقتی هدفی را دنبال می کنید و در رسیدن به آن شکست می خورید، روش دیگری را امتحان خواهید کرد. اما، متأسفانه، شکست های مکرر می توانند پیام اشتباهی را به مغز منتقل کنند. در نتیجه شما به چنین نتیجه ای می رسید، “انجام این کار برای من خیلی سخت است.”
اینکه چقدر زود اجازه دهید مغزتان تحت تأثیر قرار گیرد، به خود شما بستگی دارد. برخی از افراد پس از اولین تلاش، انگیزه خود را از دست می دهند و دیگر هرگز تلاش نمی کنند، در حالی که برخی دیگر ده ها سال ادامه می دهند تا زمانی که راهی پیدا کنند.
4- گفتگوی درونی
ما دائما با خودمان صحبت می کنیم. اگر این کار را با صدای بلند و در جمع انجام دهیم، دیگران فکر می کنند دیوانه هستیم. اما وقتی این کار را در سکوت و به صورت ذهنی انجام می دهیم، در حال “تفکر” هستیم.
تفکر شما در زمینه های مختلف مانند برنامه ریزی، نگرانی، عصبانیت و غیره دچار ترید می شود. در نتیجه، زمان زیادی را صرف گفتگو با خود می کنید.
ممکن است به نظر تعجب برانگیز باشد، اما ذهن شما به آنچه به خود می گویید باور دارد. به عنوان مثال، اگر به طور مکرر فکر کنید که در کارتان رشد نخواهید کرد، با گذشت زمان، تلاش کمتری می کنید.
در نتیجه، بدبینی نسبت به خود به جایی می رسد که در زندگی حرفه ای رشد نمی کنید و تصور می کنید دیگران بهتر از شما هستند، اما در واقع، این عدم تلاش شما است که باعث نتایج ضعیف شده است.
5- ترس از شکست
ترس از شکست عدم تمایل به انجام کار به دلیل نگرانی از عدم موفقیت است. این ترس مانند دیواری بلند بین شما و اهداف شما قرار می گیرد و شما را از هر اقدامی باز می دارد. در روانشناسی آن را atychiphobia یا شکست هراسی می نامند.
به عنوان یک انسان، مغز شما نگران این است که در صورت عدم موفقیت چه اتفاقی می افتد. به عنوان مثال، اگر می خواهید شغل جدیدی راه اندازی کنید، تصور می کنید: شغل شما در حال شکست است، افراد شما را مسخره می کنند، ورشکسته شده اید و … . این تصاویر وحشتناک چنان ترسناک هستند که باعث می شوند هرگز تلاش نکنید.
در حقیقت شما بیشتر از اینکه به لذت موفقیت فکر کنید نگران عواقب شکست هستید و اگر بخواهید ریسک کنید، بیش از نتایج موفقیت آمیز به شکست اهمیت می دهید.
اما شما تنها نیستید. آمار نشان می دهد که ترس از شکست دو برابر ترس از اشباح (روح هراسی) است.
چگونه خود را باور کنیم؟
1- قدم اول را بردارید (هر چند کوچک)
وقتی به یک هدف به عنوان یک نتیجه نهایی نگاه می کنید، احساس سردرگمی خواهید کرد.
بهترین روش برای مقابله با ترس از دستیابی به اهداف دشوار، برداشتن اولین قدم است، هر چند کوچک.
مدت ها بود که می خواستم کتاب بنویسم، اما ترس مانع ام شده بود. اما یک روز، کلیت کتابم را نوشتم. در واقع چهارچوب فصول مختلف آن را مشخص کردم. خیلی زود اولین فصل کتاب شکل گرفت و بعد از 4 ماه اولین کتاب خود را منتشر کردم. هیچ یک از نگرانی های من تحقق پیدا نکردند.
طبق یک مطالعه، 80٪ مردم ایالات متحده می خواهند کتاب بنویسند، اما تنها تعداد انگشت شماری از آنها این کار را انجام می دهند. بقیه حتی شروع هم نمی کنند.
هنگامی که اولین قدم کوچک خود را برمی دارید، مغز دوپامین ترشح می کند و این انگیزه شما برای ادامه کار خواهد بود. بنابراین، قدم های دیگر را پشت سر هم برخواهید داشت و بدون اینکه متوجه شوید، راهی طولانی را طی خواهید کرد.
یکی از قدرتمندترین راه های باور داشتن به خود شروع و ایجاد حرکت است. بقیه در ادامه رخ می دهند.
2- آنچه شما را محدود می کند شناسایی و یاداشت کنید
اگر باورهای محدود کننده ای دارید، آنها را یادداشت کنید. به عنوان مثال، فرض کنید می خواهید پس انداز کنید، اما قادر به این کار نیستید.
آنچه مانع شما برای پس انداز پول می شود را بنویسید. شاید هر ماه هزینه های غیر منتظره پیش می آیند. شاید بیش از حد اهل پول خرج کردن هستید. شاید درآمد کافی برای پس انداز ندارید. شاید بدهی داشته باشید.
از تمام دلایل خود لیستی تهیه کنید حتی اگر منطقی نباشند. نگران نباشید زیرا قرار نیست آنها را در روزنامه چاپ کنید. هدف کمک به شما در غلبه بر مشکلاتی است که با آنها روبرو هستید.
پس از اینکه لیست خود را ثبت کردید، برای هر یک از آنها یک راه حل مشخص کنید. مثلا:
- برای هزینه های غیر منتظره، مقداری پول کنار بگذارید
- اگر درآمد کافی برای پس انداز ندارید، سایر فرصت های شغلی را برای کسب درآمد بیشتر در نظر بگیرید
- اگر بدهی برای پرداخت دارید، یک سبک محافظه کارانه برای زندگی خود در ماه های آینده مشخص کنید
بعد از اینکه راه حل های احتمالی را شناسایی کردید، به نکته قبلی برگردید- “اولین قدم را بردارید، هرچقدر هم که کوچک باشد.” دیر یا زود، خواهید دید که مشکلات به خودی خود برطرف می شوند.
شما اغلب به دلیل باورهای محدود کننده خود، موفق به یافتن راه حلی برای مشکلات موجود نمی شوید.
3- یک سیستم بسازید
وقتی هدف دشواری برای دنبال کردن دارید، با این فکر شروع می کنید، “خوب، چگونه می خواهم به آن دست پیدا کنم؟” لحظه ای که این سوال را از خود می پرسید، متوجه خواهید شد که باید یک دوره دشوار را به مدت زمان طولانی طی کنید. در نتیجه احساس خستگی می کنید و اقدامی نمی کنید. هدف خود را به تعویق می اندازید یا تصور می کنید که این کار خیلی سخت است.
در کتاب، افسانه انگیزه، جف هادن نکته منحصر به فردی را برای اصلاح چنین طرز فکری پیشنهاد کرده است. هنگامی که در مورد یک هدف تصمیم می گیرید به جای اینکه به نتیجه آن بنگرید، آن را به طور کامل فراموش کنید. کافی است بدون توجه به هدف نهایی، روی سیستمی از تلاش های مداوم خود تمرکز داشته باشید.
به عنوان مثال، وقتی آرنولد شوارتزنگر تصمیم گرفت قهرمان مستر المپیا شود، به روش های مختلفی برای رسیدن به آن هدف فکر نمی کرد. تمام فکرش تمرین و تمرین در باشگاه بدنسازی بود. او هنگام تمرین نگران کسب عنوان قهرمانی نبود. البته که می خواست مستر المپیا شود، اما در طول روز به سیستم خود پایبند بود.
مهم نیست هدف و شرایط شما چیست، یک سیستم بسازید. ممکن است همه جزئیات لازم برای انجام این کار را ندانید. علاوه بر این سیستم شما دستیابی به نتایجی که بدنبال آنها هستید را تضمین نمی کند.
با استفاده از سیستم خود اشتباه خواهید کرد، پیشرفت خواهید کرد و به اهداف خود نزدیک خواهید شد و این قطعا بهتر از این است که برای رسیدن به هدف خود کاری انجام ندهید.
4- با افرادی که به خود باور دارند ارتباط برقرار کنید
قدرت باور مسری است. ابته هم در مورد افکار مثبت و هم در مورد افکار منفی.
برای اینکه به دستیابی به اهداف خارق العاده متمایل شوید کافی است وارد اتاقی پر از افراد موفق شوید. برای باور به اینکه دنیا مکانی وحشتناک است کافی است با گروهی از افراد ناراضی و شاکی در ارتباط باشید.
لحظه ای مکث و فکر کنید.
واقعیت تغییر نمی کند. احساسات شما دنیای اطراف را تغییر نمی دهند. آنها فقط شما را تغییر می دهند
اینکه احساس مثبت و پرانرژی داشته باشید یا احساس ناتوانی و ضعف کنید به خودتان برمی گردد.
احساسی که نسبت به وضعیت خود دارید انتخابی است که انجام می دهید. این انتخاب بر اعمال شما تأثیر می گذارد و اعمال شما بر نتایج تأثیر می گذارند.
کسانی که با آنها ارتباط برقرار می کنید تأثیر مستقیمی بر ذهنیت شما و در نتیجه اعمال شما دارند.
5- باور به رشد را در خود توسعه دهید
افردای که ذهنیت ثابت دارند معتقدند مهارت ها و توانایی های آنها ثابت هستند. به عنوان مثال، هوش خود را ثابت فرض می کنند و بر این اساس باور دارند که تنها به سطح خاصی از موفقیت می رسند. این افراد معتقدند که نمی توانند فراتر از آن نقطه رشد کنند زیرا استعداد آنها محدود است.
افرادی که به رشد باور دارند معتقدند که با تلاش برای یادگیری و تمرین می توانند در هر مهارتی بهتر رشد کنند. از نظر آنها هر شخصی می تواند موفقیت نامحدودی کسب کند و مقیاس موفقیت به میزان تلاش فرد بستگی دارد.
6- برای یادگیری مهارت های لازم وقت بگذارید
به عنوان یک انسان می خواهید در اسرع وقت به اهداف خود برسید. به گفته برایان تریسی اکثر مردم به دلیل مصلحت اندیشی حوصله انتظار ندارند.
به همین دلیل است که ما تمایل داریم سریعترین و آسانترین مسیر را برای رسیدن به هدف خود جستجو کنیم. متأسفانه، چنین رویکردی به ندرت به ما در رسیدن به هدف کمک می کند.
اگر می خواهید به هدف دشواری دست پیدا کنید، باید برای تسلط بر مهارت های لازم برای رسیدن به آن وقت بگذارید.
- اگر قصد کارآفرینی دارید، کتاب بخوانید و با دیگر تجار موفق گفتگو کنید. با یک ایده تصادفی شروع به کار نکنید و امیدوار نباشید که در عرض 3 ماه یک میلیون دلار بدست آورید.
- برای راه اندازی یک وبلاگ، در یک دوره شرکت کنید.WordPress را راه اندازی کرده و منتظر بمانید تا افراد به وب سایت شما سرازیر شوند.
- برای تبدیل شدن به یک مدیر فروش موفق، در دوره های آموزشی شرکت و تکنیک های مختلف را تمرین کنید. امید نداشته باشید که مردم صرفا به این دلیل که در برقراری ارتباط موفق هستید از شما خرید کنند.
7- ناشناخته ها را کاوش کنید
اگر خودباوری ندارید، افزایش اعتماد به نفس می تواند ذهنیت شما را به مرور تغییر دهد. بنابراین، باید به دنبال هر فرصتی برای انجام این کار باشید.
در ابتدا، به دلیل ترس از شکست، نسبت به قدم گذاشتن در یک منطقه ناشناخته مردد خواهید بود. درست مانند زمانی که با یک دوربین شکاری به کوهستان نگاه می کنید. از راه دور، همه چیز ترسناک به نظر می رسد و احتمالاً چنین نیز هست. اما، تنها راه غلبه بر ترس تجربه آن است. حتی اگر توانایی کافی داشته باشید هم مغز شما اضطرابی ایجاد می کند که شما را از تلاش باز می دارد. تنها راهی که می توانید ذهن خود را از چنین افکاری رها کنید موفقیت است.
ناشناخته ها را کاوش کنید و خود را در موقعیت هایی جدید قرار دهید. البته که مرتکب اشتباه خواهید شد، اما می توانید از آنها یاد بگیرید و قوی تر شوید.
در نتیجه دفعه بعدی که با یک چالش روبرو شدید، مغزتان یادآوری می کند که قبلا با چنین مانعی کنار آمدید و پیروز شدید در نتیجه می توانید دوباره این کار را انجام دهید.
یک تغییر جزئی در ذهنیت شما می تواند یک تغییر اساسی در اعمالتان ایجاد کند.
حتما بخوانید: 40 تا از بهترین جملات خودباوری و عشق به خود
8- برای خود مربی پیدا کنید
اگر در باور به خود مشکل دارید، کسی را پیدا کنید که بتواند خرد خود را با شما به اشتراک بگذارد و شما را در مسیر درست راهنمایی کند. با کمک گرفتن از یک مربی خوب، از تجربیات مشابه افراد دیگر مطلع می شوید و راهی برای دستیابی به هدف خود پیدا می کنید.
وقتی شخص دیگری پشت شماست، احساس رضایت بیشتری خواهید کرد. علاوه بر این، مربی شما به شما کمک می کند تا از بروز اشتباهات جلوگیری کنید. وقتی به همراه فرد دیگری در مسیری ناشناخته در حال سفر به سمت مقصد خود هستید، نتیجه بهتری بدست خواهید آورد. مغز دو نفر بهتر از مغر یک نفر کار می کند.
9- اهداف قابل دستیابی تعیین کنید
یکی از رایج ترین توصیه های انگیزشی که می شنوید “داشتن رویای بزرگ” است. حتی من هم همین توصیه را می کنم و مقالاتی در مورد این موضوع نوشته ام.
اما، وقتی رویای بزرگی در سر دارید، باید صبور باشید تا به مقصد برسید. تعیین اهداف بزرگ کوتاه مدت، بزرگترین اشتباه ممکن است. به این ترتیب نه تنها در رسیدن به هدف موفق نخواهید شد بلکه انگیزه خود را نیز از دست خواهید داد.
هر شکست اعتماد به نفس شما را فرو می ریزد و در صورت تکرار، دیگر نمی توانید به خود ایمان داشته باشید. از طرف دیگر، حتی ممکن است برای رسیدن به هدف خود به کارهای غیراخلاقی متوسل شوید.
- اگر می خواهید میلیاردر شوید باید یک یا دو دهه به خودتان فرصت بدهید. اگر بخواهید این کار را در مدت شش ماه انجام دهید، برای رسیدن به آن سرمایه گذاری های بسیار خطرناک یا حتی فعالیت های غیر قانونی انجام خواهید داد.
- اگر به تازگی کار حرفه ای خود را در یک سازمان بزرگ آغاز کرده اید، می توانید در مدت 5-10 سال به یک مقام اجرایی تبدیل شوید. اما اگر بخواهید در زمان کوتاهی به آن برسید، باعث آزار دیگران و ناامیدی خود خواهید شد.
توجه داشته باشید دو مورد فوق مثالهای افراطی برای انتقال مطلب هستند. در زندگی واقعی، بسیاری از افراد اهداف غیرقابل دستیابی تعیین می کنند، تلاش می کنند و منصرف می شوند سپس هدف دیگری را تعقیب می کنند. سرانجام پس از 5-10 بار تلاش، دست از کار می کشند. سعی کنید در این دام گرفتار نشوید.
اگر برنامه واقع بینانه ای داشته باشید رویای شما می تواند واقعی و قابل دستیابی باشد.
10- از روش ظرف کلوچه استفاده کنید
دیوید گاگینز، مردی که توانست بدون هیچ موفقیت قبلی در یک ماراتن 100 مایلی پیروز شود، روش ظرف کلوچه را طراحی کرده است. تکنیک او شامل یادآوری یک پیروزی یا شرایطی در گذشته است که شما توانسته اید بر یک مانع غلبه کنید.
بطور غریزی، ما تمایل داریم وقتی با ناملایمات روبرو می شویم همه شکست های خود را به یاد بیاوریم. ظرف کلوچه با یادآوری پیروزی های گذشته، این روش را معکوس می کند. وقتی به پیروزی های قبلی خود فکر می کنید، مغز شما شروع به ایجاد انگیزه می کند.
به عنوان مثال، اگر در حال انجام یک کار دشوار هستید و انرژی لازم برای ادامه کار را ندارید، به یکی از چالش های گذشته که با موفقیت پشت سر گذاشته اید فکر کنید. چنین فکری به شما انگیزه می دهد تا بتوانید انرژی خود را به حد مجاز برسانید.
کمی اعتماد به نفس تنها چیزی است که برای غلبه بر موانع لازم دارید. بهترین ترفندهای افزایش اعتماد به نفس
اینفوگرافی
یک ویدیوی کوتاه عالی درباره خودباوری
نتیجه گیری
عدم اعتماد به نفس از ذهن شما نشات می گیرد. برای شروع تلاش لازم است، اما هنگامی که کار را شروع کردید، به اراده نیاز دارید. فرض کنید می خواهید یک تخته سنگ بزرگ را حرکت دهید. برای اولین تکان باید انرژی زیادی صرف کنید، اما اگر موفق به انجام این کار شوید، برای ادامه به تلاش کمتری نیاز دارید. به همین ترتیب، اگر شروع به باور به خود کنید، ذهنیت شما تغییر می کند و شما نیز تغییر خواهید کرد.
مطلب خیلی خوب و کاربردی بود.
ممنون
لعنت به همه کهباعث شدن هنوز اعتماد به نفس کامل نداشته باشم مخصوصا خانواده ها