آموزش نکات روابط زناشویی موفق

9 ترفند موثر مواجه با شوهر وابسته به مادر

چرب زبان

شما بعنوان یک زن، چه توقعاتی از همسر خود دارید؟ معقول ترین خواسته های شما از همسرتان عبارتنداز:

  • می خواهید همسرتان احساسات درونی خود را با شما در میان بگذارد.
  • دوست دارید برای شما وقت بگذارد.
  • می خواهید مسائل خانوادگی و شخصی را به شما بگوید.
  • می خواهید شما را در اولویت قرار دهد.
  • دوست دارید قدردان شما و نقش تان در خانواده باشد.

اینها انتظارات معقولی هستند اما برای زنی که با یک مرد وابسته به مادر، ازدواج کرده است، آرزوهای دست نیافتنی محسوب می شوند.

زندگی کردن با شوهر وابسته به مادر یا به اصطلاح شوهر بچه ننه، کار آسانی نیست. شوهران مامانی به قدری به مادر خود وابسته هستند که در تمام شرایط، در درجه ی اول خواسته ها و خوشحالی او را در نظر می گیرند. شاید شما در وهله ی اول متوجه وابستگی شدید همسرتان به مادرش نشوید و این موضوع چند ماه بعد از ازدواج برای شما روشن شود. در این زمان چه باید کرد؟ آیا پی بردن به این موضوع به معنای پایان یافتن زندگی مشترک شماست؟ قطعا خیر! شما بعنوان یک زن باید با درایت عمل کنید و برای حفظ زندگی زناشویی تان، تلاش کنید.

 


تعمیرات و نگهداری

توی این پک فوق العاده، تعمیرات و نگهداری منزل رو خودت انجام بده، همسرت و خونواده تو سربلند کن و کلی توی مخارج اضافی صرفه جویی کن!


 

11 تا از مهم ترین نکات زناشویی جنسی

اولین کاری که باید انجام دهید این است که میان وابستگی و دلبستگی تمایز قائل شوید. دلبستگی یا علاقه به مادر، پیش نیاز سلامت عاطفی و روانی است و هیچ مشکلی ندارد. اما وابستگی به معنای عدم توانایی شوهر در تصمیم گیری و رسیدن به استقلال است. باز هم عجولانه قضاوت نکنید و اگر می خواهید مطمئن شوید که همسرتان واقعا یک بچه ننه است یا نه، ابتدا به نشانه های زیر توجه کنید.

منظور از شوهر بچه ننه چیست؟

پسرهای مامانی، وابستگی شدیدی به مادران خود دارند. اما این وضعیت فقط به سنین کودکی محدود نمی شود و زمانی که بالغ می شوند و به سن بزرگسالی میرسند هم این وابستگی ادامه پیدا می کند.

ممکن است فکر کنید که این موضوع بی اهمیت بوده و تنها نشاندهنده ی عدم استقلال مرد است اما واقعیت این است که بچه ننه بودن شوهر، نه تنها او را در سن بلوغ با مشکل مواجه می کند، بلکه می تواند تهدیدی برای زندگی مشترک او در آینده هم باشد.

مرد بچه ننه، با وجود رسیدن به سن بزرگسالی، نمی تواند تصمیم بگیرد و استقلال داشته باشد و به مادرش اجازه می دهد که تصمیمات نهایی زندگی اش را بگیرد یا بقول معروف برای او تعیین تکلیف کند! بنظر شما زندگی کردن با چنین مردی آسان است؟

 


چرب زبان

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!


 

قطعا خیر! زندگی کردن با مردهای مامانی کار آسانی نیست.

word image 26

بسیاری از زنانی که با مردهای وابسته به مادر ازدواج کرده اند، می گویند که زندگی کردن با چنین مردهایی بسیار سخت و دشوار است و باید تحت سلطه ی مادرشوهر زندگی کنند.

نشانه های وابستگی شدید شوهر به مادرش چیست؟

1- همسرتان برآورده کردن خواسته های مادرش را در اولویت قرار می دهد. برای مثال او وقتی برای صحبت کردن با شما ندارد اما در هر زمان و هر مکان، به تماس های مادرش پاسخ می دهد. همچنین همیشه مادرش را برای خرید کردن، پرداخت قبول، رفتن به دکتر و بطور کلی در هر شرایطی همراهی می کند و برای او وقت بسیار زیادی می گذارد.

2- همسرتان دایما با مادرش تلفنی صحبت می کند و برقراری تماس های تلفنی این دو با یکدیگر، بیش از یکبار در روز است!

3- همسرتان، خانواده و بخصوص مادر خود را بر همسر و فرزندانش ترجیح می دهد. اگر متوجه شدید که اولویت زندگی شریک زندگی تان در هر لحظه و در هر شرایطی، مادرش است، باید بدانید که با یک مرد بچه ننه ازدواج کرده اید!

4- هنگام گرفتن تصمیمات بزرگ و کوچک، فقط از مادرش نظر می پرسد و حرف او را می پذیرد.

5- مادر همسرتان زیاد به خانه تان می آید و هر تغییری که بخواهد در زندگی و خانه ی شما ایجاد می کند.

تفاوت سنی در ازدواج؛ حداکثر چند سال تفاوت خوب است؟

6- همسرتان همیشه شما را با مادرش مقایسه می کند و دوست دارد که مانند او باشید. برای مثال هیچگاه از دستپخت شما تعریف نمی کند و فقط غذاهای مادرش را دوست دارد.

7- همسرتان دایما دلتنگ مادرش است و تمام رازهای زندگی مشترک تان را با او در میان می گذارد. علاوه بر این، به هر قیمتی می خواهد رضایت مادرش را جلب کند و او را خوشحال نماید.

8- در آخر اینکه وابستگی شدید همسرتان به مادرش موجب شده است که در نزدیکی خانه مادرشوهرتان زندگی کنید یا حتی با او زندگی کنید.

خب اگر متوجه شدید که شوهرتان یک مرد بچه ننه است، باید چکار کنید؟ نگران نباشید. هر مشکلی راه حلی دارد. برای رفع این مشکل نیز می توانید از ترفندهای ارایه شده در این قسمت استفاده کنید.

ترفندهای مقابله و مدیریت شوهر وابسته به مادر

word image 27

سوال اینجاست که آیا می توان بدون دعوا و خشونت، شوهر وابسته به مادر را تغییر داد؟

اکثر خانم ها فکر می کنند که با دعوا کردن با همسر و دادن تذکرهای مکرر، می توانند همسرشان را درست کنند. اما این راه حل این مشکل نیست چون با راه انداختن دعوا مرافه، تنها آرامش زندگی خود و همسرتان را از بین می برید و باعث ایجاد کینه و نفرت می شوید. برای اینکه وابستگی همسرتان به مادرش را کم کنید و او را به سمت خودتان بکشانید، باید کمی با سیاست و درایت بیشتری عمل کنید و این موضوع را از راه های مسالمت آمیز و در عین حال زیرکانه حل کنید!

در همین حین به مادرشوهرتان بفهمانید که دخالت های او، زندگی زناشویی شما را با مشکل مواجه کرده است.

1- با همسرتان صحبت کنید و حد و مرزهایی تعیین کنید

به شوهرتان بگویید که او را درک می کنید و به پیوند او با مادرش احترام می گذارید اما حد و مرزی تعیین کنید و بگویید که هر فرد جایگاه خود را دارد و نقش شما و فرزندتان هم در زندگی او کم اهمیت نیست.

برای مثال اگر مادرشوهرتان همیشه در کنارتان است، از همسرتان بخواهید که این رابطه را به تنها دو یا سه روز در هفته محدود کند و بتدریج این فاصله را بیشتر نماید. اگر همسرتان از شما می خواهد که بهمراه او و مادرش به بازار یا رستوران بروید، در کمال ادب و احترام، خواسته ی او را رد کنید.

2- به عنوان یک همسر و مادر فرزندانتان، کنترل زندگی خود را در دست بگیرید

با شوهر خود صحبت کنید و با تعیین حد و حدودها به او بفهمانید که این زندگی شماست و نه قلمرو مادرش.

کنترل مادرشوهر را بر زندگی تان محدود کنید و چشمان همه را روی این موضوع باز کنید که شما تنها ملکه ی خانه تان هستید و به هیچکس دیگر اجازه ی دخالت کردن را نمی دهید!

3- احساسات خود را به شوهرتان ابراز کنید اما این کار را با رعایت ادب و احترام انجام دهید

آرامش تان را حفظ کنید و اخلاقیات را زیر پا نگذارید.

وابستگی شوهر به مادرش، در تمام موارد به معنای بد بودن مادرشوهر نیست. می توانید با مادرشوهرتان دوست شوید و در مورد تربیت و خانواده با او صحبت کنید. اگر مادر همسرتان زنی عاقل و فهمیده باشد، بخاطر زندگی پسرش هم که شده، دخالت های خود را کم می کند و سعی می کند این وابستگی را به یک دلبستگی سالم تغییر دهد.

50 حرفی که هرگز نباید به همسرمان بزنیم

همچنین می توانید با همسرتان صحبت کنید و در مورد احساساتتان با او درد و دل کنید. به همسرتان بگویید که احساس تنهایی و طرد شدن می کنید و به خلوت بیشتری با او نیاز دارید. بنابراین همانطور که در بالا هم اشاره شد، با سیاست و آرامش عمل کنید و این را بدانید که با گستاخی و بی احترامی کردن به شوهر یا مادرشوهر، فقط اوضاع را بدتر می کنید و خودتان را مقصر اصلی این ماجرا نشان می دهید.

4- محکم و قاطع باشید

هرگز به دنبال قطع پیوند میان همسر و مادرش نباشید. رابطه ی مادر و فرزندی، حق هر دوی آنهاست و شما نباید برای تخریب آن تلاش کنید اما اجازه ندهید که این رابطه وارد حوزه ی شخصی شما و زندگی تان شود.

این شما هستید که باید در فراز و نشیب های زندگی همسرتان، همراه او باشید و مادر او در بهترین حالت، تنها می تواند از پسرش حمایت معنوی و عاطفی کند. بنابراین طبیعتاً حقوق شما در قبال همسرتان، از مادرش بیشتر است.

اگر مادر همسرتان هنوز هم شوهر شما را به چشم یک بچه نگاه می کند و در همه ی مسایل زندگی او ورود پیدا می کند، به جای کینه توزی نسبت به مادرشوهرتان، با همسرتان قاطع و محکم صحبت کنید.

به او بگویید که اگر خواهان ادامه ی زندگی مشترکتان است، نباید مادرش هیچ گونه دخل و تصرفی در زندگی خانوادگی شما داشته باشد.

word image 28

5- هرگز وارد رابطه شوهرتان با مادرش نشوید

همانطور که گفتیم هرگز سعی نکنید رابطه همسرتان و مادرش را کاملا قطع کنید. اینکار باعث تنفر او نسبت به شما می شود.

بگذارید همسرتان با مادرش وقت بگذراند. اگر به مادرش کمک مالی می کند، هرگز دخالت نکنید. اما در مواقعی که او را به شما ترجیح می دهد، ساکت ننشینید.

برای مثال تصور کنید که می خواهید با همسرتان به یک سفر دو نفره و خصوصی بروید، اما همسرتان برای بهمراه آوردن مادرش اصرار می کند. در این شرایط چه باید کرد؟

به همسرتان یاد دهید که پس از ازدواج، در درجه ی اول همسر شماست و بعد از آن، پسر مادرش است.

26 نکته مهم برای جذب مردان توسط همسر (رابطه های پایدار و طولانی)

از شوهر خود بخواهید که اگر می خواهد مادرش را هم همراه خود بیاورد، از قبل به شما اطلاع دهد.

همچنین به او بگویید که اگر می خواهد با مادرش بیرون برود، باید به شما بگوید.

بجای اینکه احساسات خود را پنهان کنید، با همسرتان روراست باشید. پنهان کردن احساسات، موجب افزایش کینه و دشمنی میان شما می شود.

بنابراین با شوهر خود در مورد مادرش بسیار رک و صریح رفتار کنید.

6- برای حفظ حریم خصوصی خود، قاطع باشید

شوهرتان حق ندارد شما را مجبور به دوست داشتن مادرش کند.

او باید درک کند که شما هرگز نمی توانید مادر او را مانند مادر خود بدانید چون اینکار غیرممکن است.

مادر شوهر شما هیچ حقی به گردنتان ندارد بنابراین هرگز نمی توانید از نظر احساسی به او وابسته باشید. شما هم خون و ریشه ی مادرتان هستید و اوست که شما را به اینجا رسانده است. پس به شوهرتان بفهمانید که همانطور که او مادر خودش را دوست دارد شما نیز مادر خودتان را دوست دارید.

به شوهرتان رک و پوست کنده بگویید که به مادرش احترام می گذارید اما نمی توانید با او مثل مادر خود رفتار کنید.

تا زمانی که این کار را نکنید، شوهر بچه ننه تان هرگز نخواهد فهمید که شما از چسبیدن های کودکانه او به مادرش خوشتان نمی آید.

7- شخصاً در مقابل مادرشوهرتان بایستید

مادر شوهر شما باید متوجه شود که پسرش دیگر ازدواج کرده و شخص اول زندگی اش، شما هستید.

البته هرگز با عصبانیت در مقابل او نایستید حتی اگر او عمداً طوری رفتار می کند که گویی شوهرتان هنوز پسر کوچک اوست.

عصبانیت خود را کنترل کنید. در غیر این صورت او مستقیماً با گلایه (و گاها گریه)، پیش پسرش می رود و با اضافه کردن چیزهای دیگر، همه چیز را به نفع خود تمام می کند. هرگز با عصبانیت و پرخاشگری رفتار نکنید زیرا این امر تأثیر منفی در رابطه شما با او در آینده خواهد داشت. شوهر شما نیز باید درک کند که نمی تواند همزمان با دو قایق سفر کند.

نکته های جنسی زندگی مشترک زناشویی (9 روش داشتن روابط موفق)

بهترین راه این است که وقتی مادرشوهرتان اصرار دارد در کارهایتان دخالت کند یا توصیه های بیجا میکند، حرف های او را با خونسردی نادیده بگیرید.

اگر او اصرار دارد به شما بگوید که چگونه با پسرش رفتار کنید و برای شما خط و نشان می کشد، طوری نشان دهید که متوجه شود از حرف های او خوشتان نمی آید و با بی توجهی و کم محلی کردن، به دخالت ها پایان دهید.

8- به سبک خودتان زندگی کنید

شما حق دارید زندگی زناشویی خود را همانطور که می خواهید پیش ببرید. تنها شخصی که در مقابل او پاسخگو هستید، شوهرتان است و نه هیچکس دیگر.

نحوه لباس پوشیدن تان را از ترس زبان گزنده مادر شوهر، تغییر ندهید. شما باید فرزندانتان را مطابق خواسته های خود تربیت کنید و نه مطابق خواسته های قدیمی مادرشوهرتان.

بنابراین شما و همسرتان تنها کسانی هستید که می توانید در این موارد تصمیم بگیرید نه هیچکس دیگر.

9- صبور باشید

صبر کردن، مهمترین چیزی ست که برای حل این مشکل، به آن نیاز دارید. مردهای بچه ننه، به شدت به مادران خود وابسته هستند و علاقه ی قلبی عمیقی با آنها برقرار کرده اند. بنابراین برای اصلاح کردن آنها به زمان نیاز دارید و باید آهسته و پیوسته پیش بروید. حقیقتی که باید بپذیرید این است که وابستگی که در طول یک عمر حاصل شده است را نمی توان یک شبه از بین برد!

گاهی اوقات به این موضوع از جنبه ی مثبت هم نگاه کنید. علاقه ی پسرها به مادران خود، احساس دلسوزی و احترام آنها را نسبت به دیگران نشان می دهد و این به نوبه ی خود چیز بدی نیست.

نتیجه گیری

مادر شوهر شخصی قابل احترام است. اما شما نمی توانید با او و طبق میل او زندگی کنید. می توانید گاهی اوقات برای مسائل مهم خانوادگی با او مشورت کنید اما تصمیم گیری باید همیشه با خودتان باشد.

گاهی اوقات وابستگی شوهر به مادرش، مشکل زا می شود و موجب ایجاد رقابت بین شما و مادرشوهرتان می شود. هیچکس دوست ندارد در چنین موقعیتی قرار بگیرد اما این را فراموش نکنید که مادرشوهرتان هم عضوی از خانواده تان است و نباید به دنبال این باشید که او را بطور کامل از زندگی تان حذف کنید.

رازهای طلایی همسرداری (20 راز مهم)

اگر خودتان هم مادر شدن را تجربه کرده اید، معنای عشق به فرزند را می دانید و بدون شک تصور اینکه روزی کسی بخواهد فرزندتان را از شما بگیرد، برایتان بسیار وحشتناک است! پس عشق مادر و فرزندی را درک کنید و از ترفندهای ارایه شده در این مطلب، برای تبدیل این وابستگی به دلبستگی سالم استفاده کنید.

منبع 1 منبع 2

میلاد حیدری

هدفم از راه اندازی سایت، آموزش هنر و مهارت های لازم برای هموطنان عزیزم در سراسر دنیاست. به امید روزی که آگاهی در بین هموطنانم فراگیر شود. سوالات خود را مطرح فرمایید در حد توان پاسخ خواهم داد.

نوشته های مشابه

‫6 دیدگاه ها

  1. من یکی از زنانی هستم که شوهر بچه ننه دارن. اگر شوهرمو ببینید متوجه میشید که آدم خوب و موجهی هست. ولی ایا خوب بودن توی جامعه به معنی خوب بودن تو زندگی مشترک هست؟ خانواده همسرم همیشه خونه ما میان و حتما خودشونو به صرف نهار و شام دعوت میکنن. هیچ موقع به من زنگ نمیزنن که بگن میخوایم بیاییم خونتون.. با همسرم صحبتها انجام میشه و سعی میکنن با فرزندان دیگه و نوه هاشون بیان و خوش بگذرونن و حتی ناراحت میشن شوهرم توی پذیرایی از اونها کمکم کنه و به زبان میارن. شوهرم مشکلی با این رفتارها نداره. از لحاظ مالی حاضره بخاطر تصمیم مادرش ضرر مالی هم بکنه از نظرش عیب نداره و منم نمیتونم اعتراض کنم چون حتی اگر بدون دعوا که معمولا همینطوره بخوام نظرمو بگم که این تصمیم نابجاست خوشش نمیاد و شروع به عیب گفتن از من میکنه.
    ببینید دوستان من توی خواستگاری فهمیدم شوهرم بدرد من نمیخوره و اولین جمله ای که گفتم این بود که ایشون آماده زندگی مشترک نیست… اما خانواده ام گفتن داری اشتباه میکنی و حرفایی درموردش زندند که من به این نتیجه رسیدم که دارم یه موقعیت عالی و یه شخص خیلی خوب رو از دست میدم و این شد که جواب مثبت دادم.
    دوران عقدم همیشه دعوا بود اونم سر اینکه مادرشوهرم همیشه میخواست روزهای مهم سال مثل اعیاد یا سیزده بدر یا روز اول عید نوروز فقط با خانواده شوهرم باشم و مهمونی های مادر خودمو کنسل کنم. حتی مادر شوهرم میخواست پوششم رو عوض کنم … و چادر بپوشم… من همیشه احترامشو داشتم ولی تو دلم همیشه از حرفاش رنجیدم و بحثهایی که بخاطر ایشان شوهرم با من داشت رو نمیتونم فراموش کنم. چون هربار که سعی کردم فراموش کنم یه دخالتی زد به زندگی ما.

  2. من از دست وابستگی همسرم به مادر و خواهرش دارم از ایران مهاجرت میکنم. بعد از رفتن تمام این دردها رو کتاب میکنم. مثل کسی که از عشق شاعر میشه من از رنج نویسنده شدم.

  3. سلام من یک دختر دارم تازه نامزدکرده داماد پدرش فوت کرده وتک فرزندهست مادرش خیلی لوس هست دخالت نمیکنه خیلی خوبه فقط یک عیب بزرگ داره هیچ وقت خونه غذا درست نمیکنه بعدازظهرها همش باید باپسرش بیرون درحال میهمانی یا تفریح و غذاخوریهای بیرون باشه اصلا کسی رو دعوت نمیکنه خونش واین کارش برای دخترم وما خیلی ناراحت کنندس نمیدونیم چیکارکنیم هیچ وقت دوست نداره ازپسرش دورباشه همیشه داخل ماشین باپسرش وبادخترم بیرون ویا میهمانی میرن دخترم هیچ وقت تنها نیست با نامزدش مثل کنه چسبیده به پسرش دخالت زیادهم نمیکنه فقط همین عیب رو داره که نمیتونه خونه بمونه وخونه داری کنه هیچ کسی رو خونش دعوت نمیکنه ولی خیلی دوست داره دعوت بشه وچتر بندازه به نظر شما چطوری این مشگل رو حل کنیم؟

    1. سلام، من هم مث دختر شما مشابه این مشکل رو 13 سال تحمل کردم، خونه من طبقه بالای خانوانده همسرم بود، اونا همینجوری در رو وا می کردن و میومدن تو خونه، هیچ سفر و یا تفریحی دو نفر نبودیم حداقل 3 تا 5 نفر بودیم، و همسرم مدام این رو به عنوان یه پوینت مثبت تعریف میکرد، قصه طولانیه ولی آخرش من بریدم و دارم طلاق میگیرم. تنها پیشنهادم به شما اینه که به دخترتون کمک کنید که اعتماد بنفسش رو بالا ببره، توی مسائل خیلی محترمانه، هوشمندانه، با آرامش و یک لبخند همه رو سر جاشون بنشونه و سعی کنه ریز ریز همسرش رو تو مشتش بگیره فقط نباید عجله کنه، من این کار رو کردم و داشتم جواب میگرفتم ولی متاسفانه پدرشوهر فوت شدن و بعد از اون همسر من چسبید به مادر و برادرش و دیگه نتونستم مث قبل کارم رو ادامه بدم و به نتیجه برسونم. پیشنهاد من براتون اینه که یه سری از روانکاوها دوره های به اسم راز زنانگی، هنر زن بودن و … دارن از اینها کمک بگیره برای یادگرفتن تکنیک های لازم برای مدیریت شرایط. امیدوارم ایشون بتونه از پسش بربیاد

  4. دوستان من نامزدم اینجوریه چندسری سراینکه مامانش میخواست مهمونی بره و من نمیخواستم برم دعوا راه انداخت درحد لالیگا واینکه مثلا واسه مراسم یاواسه هرچیزمون نگاهش به دهن مادرشه هرروز یه چیز جدیدمیگه ومن میفهمم حرفهای خودش نیست هزار بارم بهش گفتم ولی فایده نداره خانوادمم میگن بدردت نمیخوره ولی خودم دوسش دارم چیکارکنم؟؟؟؟؟؟

    1. شما، تصویر اون آدم در ذهن خودت رو دوست داری وگرنه با این رفتار ازش بیزار میشدی. ببین خانواده از خود فرد هم مهم تره من 13 سال زندگی کردم ولی الان بخاطر وابستگی همسرم به خانواده خودش و رها کردن زندگی مشترک مجبورم طلاق بگیرم. زندگی خودت رو خراب نکن، پسر وابسته به مادر یه سم مهلکه …. من وقتی 22 سالم بود، میگفتم یعنی چی میگن مادرشوهر بده، بستگی به عروس داره، من اگر خوب باشم قطعأ خوب میشه، من تمامی خوبی که می تونستم بکنم رو کردم ولی نتیجه نداد. اگر می خوای واقعأ یه زندگی خوب داشته باشی روی مرد وابسته به مادرش خط بکش خیلی خیلی مهمه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا