5 بهترین ویژگیهای یک مدیر خوب+ نمونه رهبران معروف در فیلم ها

ما در این مقاله با تجزیه و تحلیل ویژگی های خوب (و بد!) چهار رهبر بزرگ، به بررسی عواملی که یک فرد را تبدیل به یک مدیر خوب را می کند، می پردازیم.

چه چیزی از یک فرد یک مدیر خوب می سازد؟

چیزی که فرد را تبدیل به یک مدیر خوب می کند؛ آن چیزی است که در ذات و باطن آن فرد قرار دارد. این شخصیت شما است که نشان می دهد که به عنوان یک مدیر چه جایگاهی دارید و چه قدر می توانید رهبری کنید. به طور مثال این ها کار هایی است که مدیران بزرگ انجام می دهند:

• بی رو در بایستی و شفاف ارتباط برقرار می کنند.
• رفتار منصفانه ای دارند.
• روی پیشرفت شغلی سرمایه گذاری می کنند.
• از نظرات سازنده استقبال می کنند.
• به کارمندان اختیار می دهند .
• به آنچه می گویند، عمل می کنند.
• با ارتباطات غیرکلامی آشنا هستند.

هر یک از این موارد مهم هستند و نباید از آن ها غافل شوید! اما به جای بررسی این رفتار ها، بهتر است روی ویژگی ‌های شخصیتی مدیران بزرگ تمرکز کنیم.

اگر در حال خواندن این مقاله هستید، پس حتما می خواهید مدیر بهتری باشید! میل شما برای رشد و یادگیری نشان می دهد که تلاش تان برای تبدیل شدن به یک مدیر فوق العاده غیر ممکن نیست.

حتما بخوانید: 15 تا از جدیدترین اصول موفقیت در کسب و کار و تجارت از دیدگاه افراد موفق

5 ویژگی برتر مدیران خوب

شماره 1: آن ها خودشان را در راس نمی بینند

مدیران خوب، بیشتر متواضع اند تا متکبر! آن ها می دانند که هدف نهایی موفقیت شان نیست ؛ بلکه موفقیت تیم است.

شماره 2 : آن ها شخصیت مقتدر و پرجذبه ای دارند

این ویژگی آن ها فقط با توجه به اعتماد به نفس شان نیست که مشخص می شود، بلکه شخصی تان هم آن را کاملا نشان می دهد. نشان دادن اقتدار ممکن است در محیط های کاری که جو رقابتی حاکم است، غیر ممکن به نظر برسد، اما در عین این که چالش برانگیز است، امکان پذیر است. افراد با اعتماد به نفس و پر جذبه هم می توانند دل سوز و هم دل تیم باشند.

شماره 3 : آن ها آینده نگر هستند

آینده نگر ها باعث شکوفا شدن استعداد دیگران می شوند؛ زیرا کل را می بینند و نه جز! با این که افراد دیگر ممکن است فقط لحظه را ببینند، اما رویا پردازان مسیرشان را با اعتماد به نفس ادامه می دهند.

حتما بخوانید: رهبری/مدیریت کاریزماتیک: همه ویژگی هایی که برای چنین شخصیتی نیاز دارید!

شماره 4 : آن ها هم انعطاف پذیر هستند و هم ثابت قدم

رهبرانی که می توانند سازگارپذیر و در عین حال ثابت قدم باشند، در مواجهه با بحران ها توانمندتر هستند. گروه هر چقدر هم که قوی باشد، گاهی شرایطی وجود خواهد داشت که باید واکنش سریع نشان داد و با عوامل خارجی سازگار شد. از سوی دیگر، رهبر بودن به معنای این است که بتوان تشخیص داد چه زمانی باید ثابت قدم بود و تسلیم فشار های افراد دیگر نشد.

شماره 5 : آن ها متفکران خلاقی هستند

شاید تفکر خلاق همیشه در محیط کار مورد استقبال قرار نگرفته باشد، اما اکثر کارآفرینان می دانند که قدر این نوع تفکر که باعث نوآوری می شود را می دانند. متفکران خلاق معمولا چیزهایی را در نظر می گیرند که ممکن است غیر منطقی یا بحث برانگیز به نظر برسند. آن ها باید با ریسک های حساب شده جلو بروند تا ضرری متوجه شرکت نشود.

نمونه رهبران معروف در فیلم ها

شاید با فکر کردن به رهبرانی مثل دارث ویدر یا دان دریپر دچار ترس شویم؛ اما آن ها به ما یادآوری می کنند که مدیران مسئولیت زیادی دارند و قدرت را خوب یا بد در دست دارند.

در ادامه بحث، چهار رهبر را انتخاب کرده‌ایم که هم ویژگی های خوب و هم بد یک رهبر یا مدیر را به ما نشان می‌ دهند و کمک مان می کنند با توجه به آن ها به یک مدیر بهتر تبدیل شویم.

شماره 1: رهبری همراه با فروتنی

صحنه ای از ارباب حلقه‌ ها که در آن آراگورن با شجاعت و تسلیم ‌ناپذیر وارد نبرد می ‌شود، واقعا تاثیرگذار است. او چه به تنهایی با نازگول مبارزه کند و چه بدون ترس در نبرد هلمز دیپ رهبری کند، به عنوان یک رهبر به دیگران انگیزه می دهد.

با این حال، این ها مهم ترین ویژگی های آراگورن به عنوان یک رهبر نیستند. او با قدرت توانایی و شایستگی اش را برای رهبری حتی در لحظات کوتاه نشان می دهد.

حتما بخوانید: 30 روش افزایش انگیزه در کارکنان جهت افزایش فوق العاده راندمان کاری

در این صحنه آراگورن با فروتنی رهبری می کند. او ترس از یک پسر را می بیند و با هم دلی وقت می گذارد تا امید و شهامت را در دلش زنده کند.

آراگورن می داند که این شمشیر وحشتناکی است، اما از اثر پیگمالیون برای القای شجاعت و قدرت استفاده می کند. وقتی از کارمندان تان انتظار انجام کار درست را دارید، می توانید شما هم همین کار را انجام دهید و فرهنگ سازی کنید.

شاید شما هیچ وقت افرادتان را به نبرد با اورک ها هدایت نکنید، اما بدون شک مواقعی پیش خواهد آمد که هم تیمی های شما:

• نا امید شوند.
• دیدی نسبت به آینده نداشته باشند.
• قادر به انجام کاری که به آن ها محول شده، نباشند.
• ابزار و مهارت های مورد نیاز را نداشته باشند.

وقتی که این شرایط به وجود می آید، یک مدیر خوب می تواند با تشویق و هدایت تیم آن را مدیریت کند. آراگورن این کار را با مهارتی منحصر به فرد انجام می دهد. او می داند چه زمانی باید آرام و متواضع باشد و حتی عقب نشینی کند و اجازه دهد که دیگران رهبری را به دست بگیرند. او از قدرت برای تسلط یا پیشبرد اهدافش استفاده نمی کند. او در عوض، آینده نگر است.

مراحل عمل:

به کارمندان تان ایمان داشته باشید و آن را به صورت شفاهی به آن ها بگویید. هر هفته کارمندان تان را احضار کنید و از آن ها برای چیزی خاص تشکر کنید.

به جای گفتن ” من از شما سپاسگذارم. ” سعی کنید از چنین جملاتی استفاده کنید:

• ممنونم که همیشه در پروژه‌ ها ابتکار عمل به خرج می دهید.
• من می دانم که این پروژه بزرگی بود، شما آن را با مهارت مدیریت کردید.
• شما روش جالبی برای تشویق دیگران در تیم دارید. قدردانی می کنم که به ما کمک می کنید تا فرهنگ شرکتی سالمی بسازیم.
• من از این که شما تمام جوانب را در جلسات در نظر می گیرید، قدردانی می کنم.
• توانایی شما در آرام کردن آخرین مشتری ما قابل تحسین است. من قدردانی می کنم که این طور حرفه ای بودن تان را در یک موقعیت دشوار نشان دادید.

به دنبال راه هایی برای پشتیبانی در مواقع لزوم باشید و تشخیص بدهید که چه زمانی باید به دیگران اجازه دهید رهبری کنند. آیا کارمندانی دارید که اعتماد به نفس کافی ندارند؟ آن ها را با تحسین واقعی در مسیری که در آن موفق می شوند هدایت کنید. به آن ها فرصت بدهید تا مدیریت یک بخشی را بر عهده بگیرند. اگر سازمان تان در یک سری بخش‌ها مشکل دارد و سایرین تلاش می ‌کنند کارمندان تان را نا امید کنند، از همکاران تان دفاع کنید.

با تیمی هایتان همراه باشید. آیا کارکنان تان را ابزاری برای انجام کار می بینید یا آن ها را افرادی می بینید که اعضای ارزشمند تیم تان هستند؟ به عنوان یک مدیر خوب، اولین مسئولیت شما موفقیت گروه است نه موفقیت خودتان.

همراه بودن با اعضای تیم به معنای این است که:

• در جلسات حاضر شوید.
• در لحظه آخر جلسه را لغو نکنید.
• از اتفاقاتی که در پروژه ها می افتد، آگاه باشید.
• در دسترس باشید و به موقع به ارتباطات پاسخ بدهید.
• به جای این که از نظر جسمی و احساسی از دیگران فاصله بگیرید، در کنارشان تلاش کنید.

شماره 2 : انگیزه دادن به رهبران دیگر

رهبران بزرگ هیچ وقت به یک رهبری ساده راضی نیستند. آن ها دیگران را تشویق می کنند و به آینده می نگرند و باعث به وجود آوردن توانایی رهبری در همکاران شان می شوند.

ملکه راموندا در فیلم “پلنگ سیاه” دقیقا این کار را زمانی انجام داد که زمان بندی استراتژیک تاچالا را برای تصاحب تاج و تخت تشخیص داد. او تاچالا را حتی زمانی که او به خودش شک داشت، به جلو هل داد.

این برای یک فیلم ابر قهرمانی عالی است، اما آیا در زندگی واقعی ریسک نیست؟

ملکه راموندا احساس خطر نمی کرد؛ زیرا به توانایی رهبری خودش مطمئن بود. او با آینده نگری و با اعتماد به نفس به وضعیت نگاه کرد. او می ‌دانست که سرنوشتش چیست، اما این پتانسیل را در دیگران می ‌دید که در مسیر رهبری قدم بگذارند. او از خردش کمک گرفت و با اطمینان به دیگران کمک کرد تا بتوانند مسیرشان را پیدا کنند.

چگونه از دیگران تعریف کنیم؟ 99 عبارت هوشمندانه

ملکه راموندا به ما نشان می دهد که مدیران بزرگ با اعتماد به نفس ایستاده اند و به صورت استراتژیک به آینده نگاه می کنند. برای هر مدیر خوبی هم همینطور است. وقتی می دانید چه کسی هستید، می توانید بدون احساس خطر به دیگران انگیزه بدهید.

مدیران بزرگ همین طور از مادر زاده نمی شوند. آن ها اراده می کنند و تبدیل به آن کسی می شوند که می خواهند باشند. تی چالا حتی زمانی که احساس می کند؛ مناسب نیست که تصمیمات را به صورت اجباری می گیرد. تصمیمات او، به ویژه آن هایی که در پایان فیلم گرفته می شود، برخلاف انتظاری است که دیگران از او دارند. با این حال، همه انتخاب های او حول محور شخصیت خوبش متمرکز است.

هم ملکه راموندا و هم شاه تچاکا مربی تی چالا بودند. یکی از ویژگی های اصلی یک مدیر قوی این است که تخصصش را سخاوتمندانه در اختیار دیگران ارائه بدهد.

مراحل عمل:

دانش و خرد برای به اشتراک گذاشتن است. اگر دانش تان را در مغزتان نگه داشته اید؛ وقت آن رسیده است که با روی باز دیگران را هم از آن بهره مند کنید.

مهارت اعتماد به نفس را بیاموزید. اگر به خودتان مطمئن نباشید، انگیزه دادن به دیگران برای تان دشوار خواهد بود. زبان بدن در به وجود آمدن اعتماد به نفس خیلی مهم است. استفاده از زبان بدن نامناسب می تواند اعتماد به نفس تان را کم کند و منظور بدی را به دیگران منتقل می کند.

با انگیزه دادن رهبری کنید:

• به هم تیمی های تان مسئولیت های مختلف بدهید.
• اگر می بینید که یکی از کارمندان تان توانایی رهبری دارد، برای مربیگری و راهنمایی اش وقت بگذارید.
• به صورت دوره ای جلسه بگذارید تا زمان اختصاصی را صرف راهنمایی آن ها کنید.
• به آن ها بگویید که معتقدید پتانسیل مدیریت را دارند و از آن ها بپرسید که برای حمایت از آنها چه کاری می توانید انجام دهید.
• بگذارید آن ها بفهمند که شما آماده پاسخگویی به سؤالات شان هستید.

شماره 3 : رئیس قاطع یا زورگو؟

میراندا پریستلی در The Devil Wears Prada، یکی از آن رئیس‌ های باور نکردنی است که به آنچه می‌ خواهد؛ می‌ رسد و با اعتماد به نفس پیش می ‌رود. از طرفی ترکیبی از بدترین ویژگی های یک مدیر را هم دارد.

میراندا بدون این که هیچ وقت صدایش را بلند کند، و حتی گاهی اوقات بدون اینکه صحبت کند، آنچه را که انتظار دارد، بیان می کند و هیچ بهانه ای را نمی پذیرد. کمال گرایی اش او را موفق می کند، اما در نهایت نابود می شود.

میراندا قاطع است. به عنوان یک زن، قاطعیت او مطمئنا کمتر از همتایان مردش برای جامعه قابل قبول است. گذشته از این، او این اشتباه را مرتکب می شود که بین این مهارت های مدیریتی عالی که دارد و انسانیت تعادل برقرار نمی کند. او در قاطعیت افراط می کند و هر کسی را که سر راهش قرار می گیرد را مورد آزار و اذیت قرار می ‌دهد. در نهایت، میراندا تبدیل به یک چهره منفور می شود؛ زیرا با به زیر کشیدن دیگران به اهدافش می رسد.

16 نکته مدیریتی که شما را به مدیر بهتری تبدیل می کنند

این که او بدون بلند کردن صدایش حرفش را منتقل کند، خیلی هم بد نیست، اما روشی که او با آن حرفش را به کرسی می نشاند به هر حال به ضرر سایرین است.

مراحل عمل:

توان صدای تان را کشف کنید

1-حداکثر نقطه رزونانس صدای تان را با کمک ویدئو هایی که در یوتیوب هست، پیدا کنید.

2- قبل از جلسات و سخنرانی ها صدای تان را گرم کنید.

3- با اطمینان صحبت کنید. حتی لباسی که می پوشید، وضعیت بدنی و سرعت صحبت کردن تان هم مهم است.

تصویری که از خودتان دارید را در ذهن تان مرور کنید. این تصویر یا همان خودانگاره شما را نسبت به هویت و ویژگی های خاص تان تعریف می کند. برای شروع ویژگی هایی که شما را تعریف می کنند را بنویسید. از فهرستهای آماده ویژگی های مثبت کمک بگیرید. همچنین می توانید از یکی از نزدیکان تان بخواهید که به شما کمک کند تا ویژگی های شخصیتی که به بهترین وجه با شما مطابقت دارند را پیدا کنید.

به دنبال نقاط قوت و حتی موارد مورد علاقه و ناخوشایندتان باشید. این که ندانید چه می خواهید معمولا باعث به وجود آمدن سبک مدیریت منفعل یا تهاجمی می شود. اگر بهتر بدانید که چه کسی هستید، کمک تان می کند بتا دون پرخاشگری، قاطع باشید.

شاید در این مورد به کمک بیشتری نیاز داشته باشید. هیچ شرم آور نیست که تراپیستی را پیدا کنید که بتواند به شما در پشت سر گذاشتن این مرحله کمک کند.

4- متفکر خلاق یا پادشاه هومبوگ؟

در فیلم The Greatest Showman بارنوم با راه حل های خلاقانه اش توجه ما را به خودش جلب می کند. او همیشه آینده نگر است؛ حتی اگر محبوبیت نداشته باشد و در ابتدا ناموفق باشد. به عنوان یک کارآفرین، او دائما استراتژی اش را ارزیابی می کند و از تفکر خلاقانه استفاده می کند . در مواجهه با مخالفت ها، بارنوم گروهی از مردم را جمع می کند که با بینش و اشتیاق رهبری می کند.

به عنوان یک رهبر، بارنوم به ما نشان می ‌دهد افرادی که عمدتا به دلیل آسیب ‌های روحی یا سختی های قبلی به سمت موفقیت سوق داده می‌ شوند، ممکن است همان اول فراموش کنند که برای چه چیزی دارند تلاش می کنند به خصوص اگر احساس حقارت و نا امیدی هم داشته باشند.

در این صحنه، بارنوم با شکست هایش به عنوان یک رهبر، یک شوهر و یک پدر روبرو شده است . این داستان تخیلی در مورد رهبری، می تواند برایمان الهام بخش باشد زیرا رستگاری در پی از دست دادن می آید.

بارنوم در صورت نیاز ثابت قدم است، اما قابلیت سازگار شدن با محیط را هم دارد. او زمانی که به نظر می رسد همه چیز از دست رفته است، دوباره شروع می کند. از بارنوم نوآوری و سرسختی اش را یاد بگیرید.

مراحل عمل:

آیا تجربیات گذشته یا شکست هایی که خورده اید به شما انگیزه می دهند؟ با این که می ‌توانیم از تجربیات منفی به ‌عنوان انگیزه ‌ای برای موفقیت استفاده کنیم، اما اگر حل‌ و فصل مشکل را تجربه نکرده باشید یا نتوانید با آن کنار بیایید، این مسئله می تواند در مدیریت به شما آسیب بزند.

اشتباهات تان را بپذیرید. هنگامی که اشتباه می کنید، آن ها را پنهان نکنید و توضیح شان ندهید. در صورت نیاز، مسئولیت کارهای تان را بپذیرید. بعد به شکست و اشتباهاتتان به عنوان فرصتی برای رشد و تبدیل شدن به یک رهبر بهتر نگاه کنید.

• به شکست های بزرگ گذشته یا حتی یک اشتباه کوچک فکر کنید.
• کار دیگری که می توانستید در آن شرایط انجام بدهید را بنویسید.
• اگر احساس می‌کنید که باید از خودتان دفاع کنید یا اعمال تان را توجیه کنید، از خودتان بپرسید که چرا. بعد از خودتان بپرسید که آیا لازم است چیزی را جبران کنید؟
• اگر احساس می‌کنید که نیاز به جبران اشتباه تان دارید، از خودتان بپرسید که آیا کاری وجود دارد که به طور قانونی برای جبران باید انجام بدهید. اگر نه، خودتان را قضاوت نکنید و عیب جویی را کنار بگذارید.
• در نهایت آن تجربه تلخ را فراموش کنید و آن را به عنوان درسی برای آینده بپذیرید.

یادتان باشد که شما یک تیم هستید. یکی از اشتباهات بزرگی که منجر به سقوط بارنوم شد ، میدان ندادن به تیمش بود. امیدواریم هیچ وقت این کار را به روشی توهین آمیز یا آزار دهنده انجام نداده باشید. اعضای تیم شما کاملا احساس می کنند که به آن ها احترام می گذارید یا نه. از طرفی هم می فهمند که شما آن ها را در جریان امور می گذارید یا خیر.

• در مواقعی که مناسب است، تیم را در تصمیم گیری ها و وظایف ضروری شریک کنید.
• کار هایی در لیست پروژه های تان داشته باشید که بتوانید آن ها را به اعضای دیگر تیم محول کنید.
• اطلاعات مهم را در جلسات با بقیه در میان بگذارید.
• از مدیریت خرد خودداری کنید.

خلاقانه فکر کنید . این بزرگ ترین نقطه قوت بارنوم است که رهبران معمولا نادیده می گیرند. بارنوم همه جا به دنبال یک منبع الهام است. آماده همکاری با سایر اعضای تیم باشید و نگرشی را در کارمندان شرکت به وجود بیاورید کنید که همیشه دنبال ایده ها و راه حل های تازه باشند. حتی به ایده افرادی که با آن ها مخالف هستید هم گوش بدهید.

24 روش ساده برای شاد کردن دیگران (حتی اخموترین ها)

شما می توانید یک مدیر بزرگ باشید

نا امید نباشید، افراد زیادی هستند که به مدیریت شما نیاز دارند. تمایل تان را برای یادگیری حفظ کنید و هیچوقت فراموش نکنید که مدیران بزرگ در درجه اول ، افراد خوبی هستند.