افسردگی بعد از مهاجرت، علائم و روشهای مدیریت موثر
همان طور که ممکن است از عنوان تیتر حدس زده باشید، افسردگی بعد از مهاجرت یک مشکل روانی است که مهاجران را تحت تاثیر قرار می دهد؛ چرا که باید با فرهنگ و محیط جدید سازگار شوند. در سراسر جهان، مردم این چالش را برای وفق پیدا کردن با یک کشور جدید پشت سر می گذارند؛ اما بیایید با این مقاله همراه باشید تا بفهمیم دقیقا این افراد با چه چالش هایی مواجه هستند.
علائم مبارزه با افسردگی بعد از مهاجرت چه هستند؟
شوک فرهنگی
شوک فرهنگی، سردرگمی اولیه ای است که وقتی فرد به کشور جدیدی می رسد و با محیطی نا آشنا و تفاوت های غیر منتظره در فرهنگ مواجه می شود، تجربه اش می کند. ممکن است شما تصور متفاوتی از زندگی در خانه جدیدتان داشته باشید و واقعیت می تواند غافلگیرتان کند.
تنهایی
تنهایی غم یا اندوهی است که از انزوا یا احساس تنهایی در یک محیط جدید ناشی می شود. این تنهایی اغلب می تواند همراه با شوک فرهنگی باشد، به خصوص اگر هنوز دوستان و حامیان خوبی مثل آنچه در کشور خودتان داشتید، پیدا نکرده باشید.
دلتنگی
دلتنگی حس اشتیاق به وطن، خانواده یا چیز های آشنا و راحتی است که در زندگی قبلی تان داشته اید. دلتنگی می تواند تا حدی طبیعی باشد، اما اگر بیشتر اوقات این حس را تجربه می کنید، ممکن است نشانه افسردگی بعد از مهاجرت باشد.
چرا افسردگی مهاجر دارم؟
ممکن است سازگاری با زندگی در کشور جدیدتان به دلیل فشاری که برای وفق پیدا کردن با محیط متحمل می شوید، چالش برانگیز باشد. بسته به کشوری که به آن مهاجرت کرده اید، این مشکل می تواند در برخی از کشور ها چالشبرانگیزتر از بقیه باشد.
با این که برخی از کشور ها ممکن است به مهاجران فرصت هایی برای اسکان و پذیرفته شدن در جامعه بدهند، اما کشور های دیگر آن ها را دائما برای جذب و پذیرش فرهنگ جدید تحت فشار قرار می دهند. وقتی این فشار به درستی مدیریت نشود، می تواند منجر به افسردگی شود.
سایر علل بالقوه افسردگی مهاجرت، عدم توانایی در برقراری ارتباط مجدد با فرهنگ اصلی خودتان، یافتن دوستان جدید یا رسیدن به اهداف به دلیل موانعی مثل تفاوت های زبانی است. چالش دیگر می تواند عدم آگاهی از فرهنگ و آداب و رسوم کشور میزبان باشد.
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!
افسردگی بعد از مهاجرت ممکن است باعث شود تا در کشوری که به تازگی پذیرفته شده اید، احساس غریبی یا طرد شدن کنید. احساس به هیچ کجا تعلق نداشتن می تواند برای هر کسی افسرده کننده باشد. اما برای کسی که آسیب عاطفی را تجربه کرده است، این احساس می تواند پررنگ تر باشد و ممکن است منجر به ابتلا به علائم افسردگی بعد از مهاجرت شود.
چه طور بفهمم که افسرده هستم؟
افسردگی اختلالی است که موجب احساس غم و اندوه، نا امیدی و بی ارزشی می شود. افرادی که افسردگی دارند بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند.
اگر برخی یا همه علائم زیر را دارید احتمالا دچار افسردگی شده اید:
- بیشتر اوقات احساس غم یا ناراحتی می کنید.
- علاقه به فعالیت ها یا سرگرمی هایی که زمانی لذت بخش بودند را از دست داده اید.
- انرژی تان کم شده است.
- در تمرکز کردن مشکل دارید.
- برای خوابیدن مشکل دارید . (بی خوابی)
- اشتهایتان تغییر کرده است. (افزایش یا کاهش اشتها)
- افکار مربوط به مرگ (خودکشی)، اقدام به خودکشی یا برنامه ریزی برای خودکشی ذهن تان را درگیر می کند.
- زود رنجی یا نا امیدی، خشم، واکنش نشان دادن بیش از حد، رفتار های تکانشی یا یهویی را تجربه می کنید و بدون فکر کردن به عواقب چیزی یا کاری ریسک می کنید.
افسردگی مهاجران یک مشکل در سلامت عمومی است که توسط سازمان بهداشت جهانی مورد تاکید قرار گرفته است. این سازمان تخمین می زنند که سالانه میلیون ها نفر در سراسر جهان از این عارضه رنج می برند. اگر فکر می کنید که ممکن است شما هم دچار این مشکل بشوید، تنها نیستید و می توانید آن را مدیریت کنید.
مدیریت افسردگی بعد از مهاجرت
مهاجرت به یک کشور جدید، بدون اغراق می تواند بسیار دشوار باشد. با این حال، کار هایی هست که می توانید با انجام شان از شدت افسردگِ خود بعد از مهاجرت بکاهید.
با دیگران ارتباط برقرار کنید
بیرون رفتن، تعامل با دیگران و ایجاد ارتباطات جدید می تواند حال تان را واقعا خوب کند و باعث شود تا روان و ذهن سالم تری داشته باشید. مطالعات نشان داده اند که دوست یابی به بهبود سلامت روانی تان کمک می کند، زیرا باعث افزایش احساس تعلق ، افزایش عزت نفس و کاهش استرس خواهد شد . در یک مکان ناشناخته، حتی حضور تنها یک دوست هم می تواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
حتی وقتی کسی را داشته باشید که مثلا به شما بگوید می توانید قهوه خوب از کجا تهیه کنید و مهم تر از همه، در مواقع سخت به او تکیه کنید، افسردگیتان را کمتر می کند. ارتباط با گروه های اجتماعی برای سلامت روان شما مهم است، بنابراین سعی کنید گروهی را بر اساس علایق تان پیدا کنید. اگر با موانعی مثل اضطراب اجتماعی مواجه شدید، حتما به آن رسیدگی کنید.
از خانه بیرون بروید
ترک خانه و ورود به اجتماع ممکن است دلهره آور باشد که البته اشکالی هم ندارد. مهاجرت به یک کشور جدید به شجاعت زیادی نیاز دارد. هنگامی که احساس درماندگی می کنید، باز هم شجاعت به خرج بدهید و از خانه بیرون بروید . شما باید در برابر میل به کناره گیری از محیط جدید مقاومت کنید. حتی اگر تنها کاری که می توانید انجام دهید این باشد که در اطراف محله تان قدم بزنید، این کار را بکنید زیرا بیرون رفتن برای سلامت ذهن تان لازم است.
کنجکاوانه در اطراف بگردید و کاوش کنید. اغلب اوقات، این که تلاش کنید تا ترس و اضطراب تان را جایگزین کنجکاوی نمایید، کمک تان می کند. یک تغییر طرز فکر ساده می تواند تفاوت بزرگی برای شما ایجاد کند. به طو مثال ترس استفاده از وسایل نقلیه عمومی در یک شهر جدید را در نظر بگیرید. به جای اینکه به این فکر کنید که ممکن است نتوانید مسیرتان را پیدا کنید، بر روی ماجراجویی و شگفت انگیز بودن شهر تمرکز داشته و به مکان های مختلف بروید. به دنبال پارک های محلی بگردید و از فضای باز لذت ببرید، رستوران های مورد علاقه جدید را بیابید یا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنید.
زبان یاد بگیرید
یادگیری یک زبان جدید دشوار است و نیاز به صبر دارد. صحبت نکردن به این زبان ممکن است سفارش غذا، دوست یابی یا یافتن مقصد را برای تان دشوار کند. این مسئله می تواند واقعا ناامید کننده باشد و باعث شود تا شما فقط با مهاجرانی که به زبان مادری تان صحبت می کنند ارتباط برقرار کنید. یادگیری زبان کشور میزبان هم مهم است و به شما این امکان را می دهد که احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
فرهنگ خودتان را فراموش نکنید
فرهنگ ما عمیقا ریشه در شخصیت ما دارد و جهان بینی ما را شکل داده است . به همین دلیل هم مهم است که به فرهنگ خودمان پایبند باشیم تا در غربت احساس تنهایی نکنیم. برای این کار پختن غذا های کشور خودتان، شرکت در جشنواره ها یا رویداد های فرهنگی محلی یا صحبت کردن به زبان مادری تان، همگی به شما کمک می کند تا احساس کنید که بالاخره ریشه و به یک جایی تعلق دارید. البته لازم است این نکته را هم ذکر کنم که با پرداختن و توجه به فرهنگ تان ممکن است گرفتار ایستگاه زمانی و سفر بین گذشته و حال شوید که می تواند منجر به افسردگی بعد از مهاجرت شود.
Immigrant Time Warp چیست؟
اصطلاح Immigrant Time Warp یا ” ایستگاه زمان ” توسط جامعه شناس ادوارد جی تلس ابداع شد. این حالت مختص مهاجرانی است که هنوز به جامعه جدیدی که واردش شده اند عادت نکرده اند و در فرهنگی که در آن بزرگ شده اند، گیر کرده اند.
زمانی که مهاجران مجبور به قطع ارتباط با فرهنگ بومی شان می شوند و به یک کشور جدید می آیند، حس فقدان را تجربه می کنند. شما به عنوان یک مهاجر وقتی که مجبور هستید خودتان را با فرهنگ دیگری با آداب و رسوم نا آشنا وفق بدهید، حس ترس، خشم، سرخوردگی و رنجش را تجربه می کنید. ایستگاه زمان اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت سکون ذهنی ناشی از شوک فرهنگی و استرسی که مهاجران هنگام نقل مکان به یک کشور جدید تجربه می کنند، استفاده می شود. این بی انعطافی ذهنی و امتناع از حرکت رو به جلو و وفق دادن خود با تغییر شرایط، می تواند باعث شود که مهاجران بیشتر احساس غربت و افسردگی کنند و روز به روز حال بدتری داشته باشند.
حتما بخوانید: 50 نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند
مهاجرانی که در یک ایستگاه زمانی گیر کرده اند، معمولا از از دست دادن هویت و فرهنگ شان در کشور جدید می ترسند. این ترس زندگی آن ها را تحت الشعاع قرار می دهد و باعث می شود تا ارزش های فرهنگی، آداب و رسوم ، سنت ها و باورهای شان را سفت و محکم نگه دارند. این حفظ فرهنگ می تواند مشکل ساز باشد زیرا معمولا تعصب بیشتری روی فرهنگ شان پیدا می کنند و بیشتر در معرض تبعیض قرار می گیرند که ممکن است منجر به خشم و رنجش بیشتر شود.
بسیاری از مهاجران حس زندگی در دو دنیای متفاوت را تجربه می کنند . این مهاجران می ترسند که دنیای قدیمی شان را پشت سر بگذارند و فراموش کنند که چه کسی هستند. این خود مهاجران هستند که انتخاب می کنند چه قدر خودشان را با کشور جدیدشان وفق بدهند؛ پس هر تصمیمی که می گیرید، سلامت روانی و تأثیری که ممکن است داشته باشد را در نظر بگیرید.
کلام آخر
سازگاری با زندگی بعد از مهاجرت به یک کشور جدید هیچ وقت آسان نبوده و نیست. مطالعات نشان داده اند که نرخ افسردگی بالاتری در میان افراد مهاجری که شرایط نامطلوبی در کشور های میزبان دارند، وجود دارد. این شرایط شامل وضعیت اجتماعی – اقتصادی ضعیف تر، تبعیض و استرس ناشی از زندگی در فرهنگی متفاوت با فرهنگ اصلی شان است.